آیینهای محرم
آیینهای محرم
1 - سنتهای اسلامی-شیعی، گاهی با آیینها و ارزشهای ایرانی ترکیب جالبی را پدید آوردهاند. اطعام اگرچه در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است، اما در فرهنگ ایرانی نیز ریشهای کهن دارد. بازماندههای آنرا میتوان در بسیاری آیینهای کهن ایرانی نیز جستجو کرد. شاید ریشه «واره» (همیاریهای سنتی) نیز به همین امر باز گردد. ماه محرم اگرچه جزو ایام حرام و سوگواری است، اما بر خلاف ماه رمضان که «مبارک» است و در عوضاش باید گرسنگی بکشی، حسابی میتوانی شکمات را سیر کنی. شربت و شیرینیهایی که در جلوی دستههای عزاداری پیشکش میشود (و البته گاهی هم عزاداران محترم، دسته و عزاداری را رها کرده و هجوم میآورند)، یا گوشت قربانیهایی که بین همسایهها تقسیم میشود، یا غذاهایی که طبخ شده و به عزاداران داده میشود، نمونههایی است که به نظر میآید در بیشتر نقاط کشور رایج باشد. اما برخی مناطق در این زمینه شهرت بیشتری دارند. یکی از اینها، روستاهای «درونکلا» است. روستای درونکلا دو قسمت دارد: یکی شرقی و دیگری غربی. روستای درونکلای غربی در روز تاسوعا و روستای درونکلای شرقی در روز عاشورا به همه مهمانان ناهار میدهند. این رسمی ظاهرا کهن است در این منطقه. کافی است ظهر روز تاسوعا به درونکلای غربی بروید تا درب باز همه خانههای روستا، نظرتان را به خودش جلب کند.
درب خانه به روی همه باز است. مهمانانی که برای بار اول به این روستا میآیند، خجالت میکشند که وارد خانهها شوند. اما دیگران که در این کار خبرهترند، خوب میدانند که باید سرشان را پایین بیندازند و وارد شوند. و میزبان که دیگهای غذا را توی حیاط بار گذاشته، شما را خوشامد میگوید. توی همه اتاقها، هال، و حتی آشپزخانه بساط پذیرایی را پهن کردهاند. ابتدا با چای و شیرینی از شما پذیرایی میکنند تا خانه مملو از جمعیت شود. وقتی ظرفیت پر شد، درب خانه را بسته و سفره را پهن میکنند. میگویند بهترین غذای طول سالشان را در این روز درست میکنند. معمولا برنج است و خورشت اردک یا پرندهای دیگر؛ که در کنارش سبزی و ترشی و دوغ و... هم فراهم است. ناهار را که خوردی، دوباره با چایی پذیرایی میشوی. و بعد هم به سلامت. درست عین همین رسم را در روز عاشورا در روستای درونکلای شرقی میتوانی تجربه کنی. که من سال گذشته تجربهاش کردم. برای دسترسی به این روستاها میتوانید از بابل به طرف جاده گنجافروز بروید و... . آنقدر جاده در این دو روز شلوغ است که نیازی به بقیه آدرس نیست. کافی است دنبال صف طویل خودروها را گرفته و بروید.
البته نگران نباشید؛ به اندازه همه مهمانان ناهار تدارک میبینند. اینها را نوشتم که هم با یک سنت ایرانی-اسلامی آشنا شوید و هم اگر خواستید، فردا و پسفردا گرسنه نمانید.
2 - من هم این چند روز وضعم خوب بود. تلافی چند ماه گرسنگیهای شبانه در آمد. پیرزن صاحبخانه، هر شب از مسجد یا خانههایی که غذای نذری داشتند، برایم شام میآورد. خیلی هوایم را دارد. امشب بعد از اینکه جیرهام را آورد، چند تن از دیگر همسایهها هم که نذری داشتند، غذای روزهای آیندهام را فراهم کردند. باید ذخیره کنم برای شبهای بیچیزی. یخچالم را امشب پر کردهام. حالا بیدغدغه میتوانم به کارهای دیگرم برسم!
3 - این محیطهای روستایی هم عجب حساب و کتابی دارند ها! شبهای اول محرم، یک نفر توی بلندگو داد میزد و به مردم تشر میزد که چرا به مسجد نمیآیند و حالا حاجآقا که از شهر بیاید، آبروی روستا زیر سوال میرود که چرا مسجدش خالی است. البته این نزدیکی خانهام به مسجد یک بدی هم دارد که مداحهایش صدایشان... خدا نصیب گرگ بیابان نکند. به ویژه آنکه میخواهند ادای این مداحهای سبک جدید را هم در بیاورند و خلاصه گاهی عربده میکشند و... . یادم باشد اگر از این به بعد خواستم خانه نزدیک مسجد اجاره کنم، حتما اول یکبار تست از موذن و مداحش بگیرم و اگر پذیرفته شدند، آنگاه نزول اجلال کنم در آن محله.
4 – عزاداریهایتان مقبول. اما خداییش در قبال این همه که برای امام حسین (ع) به سر و سینهتان میزنید، کمی هم به هدف آن بزرگوار که برایش جان را فدا کرد نیز بیندیشید.