امیر هاشمی مقدم در گفتگو با انصاف‌نیوز:

پرسش: به گفته برخی کارشناسان، جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر دارد به سوی کمرنگ‌تر کردن مرزها با کشورهای همسایه پیش می‌رود. نمونه‌اش عراق است. اکنون قرار است دیگر کشورهای همسایه را هم بررسی کنیم و در این راه، از ترکیه آغاز کرده‌ایم. آیا این امکان از سوی دو کشور وجود دارد برای حذف مرز؟

پاسخ: با یاد و نام خدا. به باورم کارشناسانی که اشاره کرده‌اید به کمرنگ‌تر شدن مرزهای ایران و همسایه‌ها پرداخته‌اند، اگر واقعا کارشناس باشند، حتما یک «اما» و «اگر» در این بحث‌شان آورده اند. چون سرعت کاهش و حذف مرز ایران با همسایه‌هایش به نظر کمتر از میانگین سرعت حذف مرز دیگر کشورهای جهان است. من البته آمار دقیقی در این زمینه ندارم و تنها بر پایه شواهد و به‌ویژه مبحث گردشگری بین‌الملی این را می‌گویم. بیشتر کشورها اکنون برای توسعه گردشگری‌شان، یا روادید را برداشته‌اند یا شرایط دریافت آنرا بسیار ساده کرده‌اند که گردشگران بین‌المللی به سادگی بتوانند به کشورشان بیایند. همین است که می‌بینیم رقابتی بر سر رتبه اعتبار و ارزش گذرنامه میان کشورها پدید آمده است. هر شهروندی که بتواند به سادگی به شمار کشورهای بیشتری سفر کند، گذرنامه کشورش بیشترین اعتبار را دارد. در این راه می‌دانید که ایران یکی از کم‌اعتبارترین گذرنامه‌های جهان را دارد و شهروندانش برای دریافت روادید بیشتر کشورها، با دردسر زیادی روبرو هستند. این دردسرها نه تنها برای روادید کشورهای امریکای شمالی و اروپایی، بلکه برای دریافت روادید کشورهای به اصطلاح دوست همچون چین، روسیه، هند و یا کشورهای مسلمان همچون مصر، اردن و... رخ می‌دهد. با برخی همسایگان همچون بحرین، کویت، ترکمنستان و افغانستان هم این دردسرها وجود دارد. بحرین و کویت به خاطر اختلافات سیاسی است که به ایرانیان سخت‌گیری می‌کنند؛ ترکمنستان به‌طور کلی دریافت روادیدش حتی برای اروپایی‌ها هم دشوار است؛ و افغانستان هم برای مقابله به مثل، به سختی به ایرانیان روادید می‌دهد؛ چون روادید دادن عموما فرایندی دو سویه است. یعنی شما اگر اجازه سفر به کشورتان را برای شهروندان یک کشور ساده کنید، دولت آن کشور نیز مقابله به مثل کرده و سفر شهروندان شما را به کشورش آسان می‌کند. اما وقتی سخت بگیرید، آنها هم سخت می‌گیرند. همین تابستان سال پیش بود که برای کاری پژوهشی می‌خواستم به افغانستان بروم. با آنکه پیش از این نیز به این کشور سفر کرده و بسیاری از اهالی رسانه و کارمندان دولتی این کشور مرا می‌شناسند، اما فرایند دریافت روادیدش آنچنان دشوار بود که زمانم به پایان رسید و دوباره به ترکیه بازگشتم. البته افغانستانی‌های زیادی به ایران سفر می‌کنند؛ اما تنها شمار اندکی از افغانستانی‌هایی که درخواست روادید ایران را می‌دهند، موفق به دریافتش می‌شوند. تازه همان‌ها هم باید نفری 80 یورو پرداخت کنند، مبلغی پول به‌عنوان ضمانت بازگشت، گرو بگذارند و از پزشک مورد تایید سفارت ایران، گواهی سلامت ارائه دهند (این البته مربوط به پیش از کروناست و ربطی به شرایط کرونا ندارد). خب افغانستان هم طبیعتا مقابله به مثل کرده و هشتاد یورو از مسافران ایرانی می‌خواهد که به پول امروز می‌شود بیش از دو میلیون تومان. یعنی شما باید دو میلیون تومان بدهید برای روادید افغانستان. همچنین از ایرانیان گواهی سلامت می‌خواهند، به‌علاوه دعوت‌نامه رسمی از یک نهاد دولتی در افغانستان.

حالا دوباره برگردیم به موضوع اصلی: یعنی آیا ایران واقعا در پی برداشتن مرزها با همسایگان است؟ و همانگونه که گفتم، پاسخ من به این پرسش «نه» است. یک دلیلش را در بالا آوردم. اکنون دلیل دوم را می‌گویم. ایران چند سال پیش در یک حرکت خوب، دریافت روادید برای گردشگران بین‌المللی را بسیار ساده کرد. به گونه‌ای که هنگام ورود به هر یک از فرودگاه‌های بین‌المللی کشور، یا هر کدام از مرزهای زمینی، همانجا و خیلی زود برای‌شان روادید صادر می‌شد. تنها 10 کشور از این قانون استثنا بودند که سه تای آنها، یعنی عراق، افغانستان و پاکستان، جزو همسایه‌های ایران هستند. بنابراین باید به ادعای تمایل ایران برای حذف مرز با همسایگان تردید کرد. البته عراق که در فهرست این کشورهای ممنوعه بود، وضعیتی متفاوت دارد. همانگونه که شما هم اشاره کردید، بسیاری از ایرانیان به سادگی می‌توانند به عراق سفر کنند. اما این سهولت تنها به‌واسطه اماکن متبرکه این کشور است که برای ایران، اهمیت به‌سزایی دارد. با این همه چون هم بحث حضور گروه‌های تروریستی در عراق در میان است و هم اینکه علیرغم چندین بار پیشنهاد از سوی ایران، عراق حاضر به حذف روادید میان دو کشور نشده، همچنان اما و اگرهایی درباره کاهش مرز میان این دو کشور هم در میان است. با این همه اگر روزی حتی روادید میان ایران و عراق برچیده شود هم، به دلایل بسیاری (به‌ویژه دینی و ایدئولوژیکی) قابلیت تعمیم به دیگر کشورهای همسایه را ندارد.

دلیل سوم برای مخالفتم با ادعای تمایل ایران به حذف مرز با همسایگان، نگاه امنیتی به سفر است. به‌طور کلی گردشگری ایران قربانی عوامل بسیاری شده که یکی از آنها، نگاه امنیتی به گردشگری است. گردشگران خارجی زیادی تاکنون در ایران بازداشت شده یا آزار دیده‌اند که نشان از بی‌توجهی به حساسیت‌های صنعت گردشگری دارد. اینکه الان گفتم «گردشگران خارجی زیادی»، معنایش میلیون‌ها نفر نیست. «زیاد» یک صفت نسبی است. یعنی بسته به زمینه‌اش تفسیر می‌شود. کافی است یک گردشگر آزار ببیند و رسانه‌های جهانی آنرا بازتاب دهند تا هزاران نفر از سفر به ایران منصرف شوند. از سوی دیگر بسیاری از ایرانیانی که به کشورهای دیگر، حتی کشورهای همسایه سفر می‌کنند نیز، زیر ذره‌بین نهادهای امنیتی قرار می‌گیرند. به‌ویژه اهالی رسانه، نویسندگان، روشنفکران، کارمندان دولت و... . خود من که تاکنون تنها به کشورهای همسایه و نزدیک سفر کرده‌ام، این حساسیت را بارها تجربه کرده‌ام.

درباره مرز میان ایران و ترکیه که موضوع گفتگوی شماست، ویژگی‌های خودش را دارد. نزدیک نود سال پیش میان رضاشاه و آتاترک برای برداشتن روادید سفر شهروندان دو کشور قراردادی نوشته شد که همچنان اعتبار دارد. وگرنه در شرایط کنونی گمان نمی‌کنم نظام به سادگی زیر بار چنین قراردادی می‌رفت و چنین شرایطی برای سفر فراهم می‌آمد.

پرسش: یعنی تنها ایران مایل به برداشتن مرز با ترکیه نیست؟

پاسخ: یکم اینکه اکنون هم باید ببینیم کمرنگ‌تر شدن مرز میان دو کشور چه معنایی دارد؟ مرز میان ایران و ترکیه بازترین مرز ایران با همسایگانش است. روادید نمی‌خواهد و در شرایط عادی غیر کرونایی، هر ایرانی‌ای به سادگی و با در دست داشتن گذرنامه، می‌تواند از مرزهای زمینی یا هوایی وارد این کشور شود.

اما مثلا اگر منظور این باشد که هر ایرانی تنها با نشان دادن گذرنامه و بدون طی مراحل قانونی (مهر زدن در گذرتامه، محدودیت سه ماهه برای حضور در ترکیه، لزوم سه ماه بیرون بودن از ترکیه برای اجازه ورود داشتن دوباره به خاک این کشور و...) باشد، خب طبیعتا تمایل ایران کمتر از ترکیه است و دلایل خودش را هم دارد. اما اینگونه نیست که ترکیه هم تمام و کمال مایل به این کار باشد. برای ترکیه از نظر اقتصادی، کمرنگ‌تر شدن مرز سودآورتر است. اما آنجا هم ملاحظات امنیتی خودشان را دارند. هم برای رفت و آمد نیروهای پ.ک.ک که ترکیه ادعا می‌کند به داخل مرزهای ایران فرار می‌کنند. همچنین بحث مهاجران و پناهندگان هم در میان است که چه از افغانستان و چه از خود ایران، بسیاری از افراد در سال‌های گذشته به ترکیه رفته‌اند که پیامدهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی زیادی برای این کشور دارد.

پرسش: با همه این شرایط اگر فرض کنیم مرز میان ایران و ترکیه از این هم کمرنگ‌تر شود، در اقتصاد دو کشور چه اثری دارد؟ چقدر در کاهش هزینه‌های سفر ایرانیان به ترکیه اثر دارد؟

پاسخ: ببینید، در بحث اقتصادی برای هر دو کشور می‌تواند هم سود و هم زیان داشته باشد. بستگی دارد چگونه مدیریت شود. مثلا در بحث ترانزیت، ترکیه همیشه نگران کامیون‌های ایرانی است. چرا که با توجه به پایین بودن هزینه سوخت در ایران، رانندگان ترکیه توان رقابت با رانندگان ایرانی برای ترانزیت کالا بین دو کشور را ندارند. برای همین است که ترکیه تاکنون بارها به صورت یک طرفه و با نادیده گرفتن قراردادهای ترانزیتی میان دو کشور، عوارض ورودی و گمرکی دریافتی از رانندگان ایرانی را به یکباره چندین برابر افزایش داده که مایه بالا گرفتن اختلافات گمرکی میان دو کشور شده و با پافشاری طرف ایرانی، ترکیه مجبور به عقب‌نشینی شده است. چرا که طرف ایرانی هم گفته اگر شما افزایش می‌دهید، خب ما هم عوارض دریافتی از رانندگان شما را به همان اندازه افزایش می‌دهیم. یعنی دقیقا شبیه همان مقابله به مثل در ارائه روادید که اشاره کردم.

اما اگر تنها بحث برداشتن مرز برای مردمان و مسافران باشد، سود اقتصادی نصیب ترکیه شده و ایران زیان می‌بیند. شوربختانه به خاطر بی‌توجهی به وضعیت گردشگری در کشور، تمایلی به سفر به ایران، با آنکه کشوری ارزان‌بها برای گردشگران بین‌المللی –و نه خودِ ایرانی‌ها- است، دیده نمی‌شود. در سال‌های اخیر ما به‌طور متوسط سالانه بیش از دو میلیون گردشگر ایرانی داشتیم که به ترکیه سفر می‌کردند. در نقطه مقابل اما، تنها حدود یکصد هزار ترکیه‌ای به ایران سفر می‌کردند که آنها هم بخشی‌شان نه گردشگر، بلکه تاجر یا نمایندگان شرکت‌های تولیدی ترکیه بودند که برای بازاریابی و فروش کالا به ایران می‌آمدند.

نکته دیگری که درباره گردشگران ترکیه در ایران نباید از قلم بیفتد، محدودیت‌های امریکا برای سفر به ایران است. بسیاری از گردشگران بالقوه ترکیه برای سفر به ایران، با توجه به این محدودیت‌ها، دیگر حتی فکر سفر به ایران را هم نمی‌کنند. نمونه‌اش استادان و دانشجویان دکترای گروه انسان‌شناسی دانشگاه محل تحصیل دکترای خودم بود که چهار سال پیش برنامه‌ریزی کردیم دسته جمعی به ایران بیایند و در چارچوب تور دوازده روزه‌ای در ایران بگردانم‌شان. اما به یکباره ورق برگشت و امریکا محدودیت سفر به ایران را اعمال کرد. همه سیزده نفری که قرار بود به ایران بیایند، انصراف دادند؛ چرا که سفرهای علمی-پژوهشی به امریکا برای‌شان بسیار مهمتر از سفر به ایران بود.

البته بخش قابل توجهی از گردشگران ایرانی هم که به ترکیه می‌روند، در واقع یکی از اهداف‌شان گردشگری خرید است و هنگام بازگشت از ترکیه، با خودشان کلی پوشاک و لوازم آرایشی و... می‌آورند که به زیان تولیدکنندگان ایرانی است. همچنین است مرزنشینان دو کشور که در صورت بازتر شدن مرز میان ایران و ترکیه، به سادگی کالاهای ترکیه را جابجا می‌کنند. اکنون تنها کالاهایی که مرزنشینان از ایران به ترکیه می‌برند، چای و سیگار است که آنها هم محدودیت دارد (سه جعبه سیگار و نیم کیلو چای).

البته این که شما اشاره کردید آیا با کمرنگ کردن مرز میان ایران و ترکیه، هزینه‌های سفر به ترکیه برای ایرانیان کمتر می‌شود، گمان نکنم چنین باشد. چون اکنون نیاز به روادید یا چیز دیگری ندارند که هزینه‌ای در بر داشته باشد؛ البته به جز عوارض خروج از کشور. شوربختانه دولت آقای روحانی بدعت نادرستی را بنیاد نهاد که دولت‌های بعدی به‌واسطه درآمدزا بودنش، خیلی بعید است از آن چشم بپوشند. بنابراین اگر اوضاع به همین شیوه پیش برود، سفرهای ایرانیان به ترکیه کاهش بیشتری می‌یابد. هم به خاطر افزایش چند برابری غیرقانونی و غیراخلاقی دولت روحانی برای عوارض خروج از کشور، که چیزی جز دست کردن دولت در جیب مردم نیست، و هم برای کاهش توان اقتصادی و در نتیجه و سفرهای خارجی ایرانیان در شرایط تحریم‌های کمرشکن امریکا. همین عوارض خروج از کشور که منبع درآمد به باورم نامشروع برای دولت شده است، از عوامل اصلی بی‌میلی دولت‌های و کلیت نظام حاکم بر ایران بر کمرنگ کردن مرز با همسایگان است.

پرسش: کمرنگ یا برداشته شدن مرز میان ایران و ترکیه، چه پیامدی بر انتقال فرهنگ دارد؟ آیا از نظر قومی این بستر فراهم است؟

پاسخ: اگر آن «إن قُلت»هایی که در بالا آوردم را نادیده بگیریم و محدودیت‌های سفر به ترکیه از این هم کمتر شود، از نگاه فرهنگی، قومی و امنیتی کاملا به سود ترکیه و زیان ایران خواهد بود. وقتی گردشگری میان دو کشور، همانگونه که در بالا اشاره کردم یکسویه باشد و تجارت هم تقریبا یکسویه باشد (در پرانتز اشاره کنم که اکنون در بازار ایران پوشاک ترکیه، پارچه ترکیه، لوازم آرایشی ترکیه، شکلات ترکیه، درب ضد سرقت ترکیه، مبلمان ترکیه و... برند است و خریداران زیادی دارد، اما حتی یک کالای ایرانی در ترکیه برند نشده) طبیعتا فرهنگ هم یکسویه خواهد بود. این نکته‌ای است که عموما نادیده گرفته می‌شود. اما دکتر حمید احمدی در کتاب روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، به درستی به این نکته اشاره کرده که ایران اگر می‌خواهد فرهنگ ایرانی در ترکیه اشاعه یابد، باید آنرا در ترکیب با تجارت و صادرات کالاهای ایرانی به ترکیه جای دهد تا اثرگذاری داشته باشد. اینکه سریال‌ها، فیلم‌ها و موسیقی ترکیه اکنون این همه در ایران گسترش یافته و طرفداران بیشتری نسبت به سریال‌های ایرانی یافته، یک بخش‌اش مربوط به بی‌برنامگی یا برنامه‌های نادرست مسئولین فرهنگی ایران است؛ بخش دیگرش به برتری اقتصادی ترکیه نسبت به ایران باز می‌گردد. خیلی از آشنایان و اطرافیان را می‌شناسم که دست کم هر چند روز یکبار در سایت فروشگاه‌های ترکیه می‌گردند تا کالای مورد علاقه‌شان را بیابند. خب چنین چیزی نیاز به فراگیری زبان ترکی استانبولی دارد که نه تنها غیر ترک‌زبانان، بلکه ترک‌زبانان ایران را نیز به سوی خود می‌کشاند.

اینجاست که بحث قومی نیز در این پدیده برجسته می‌شود. زبان ترکی آذری با زبان ترکی استانبولی، برخلاف ادعای قوم‌گرایان، تفاوت بسیار زیادی دارد. به گونه‌ای که اگر یک آذری ما (به شرط سر و کار نداشتن با سریال‌ها و موسیقی ترکی استانبولی) با یک شهروند ترکیه‌ای روبرو شود، به درستی نمی‌توانند با یکدیگر ارتباط کلامی برقرار کنند. اما به‌واسطه سفرهای زیاد ایرانیان –به‌ویژه ترک‌زبانان آذری- و گسترش کانال‌های ماهواره‌ای ترکیه و کالاهای ترکیه در ایران، زبان ترکی آذری در حال رنگ باختن در برابر ترکی استانبولی است. درباره پیامدهای امنیتی چنین پدیده‌ای هم خود من و هم دیگران بارها نوشته‌اند و اینجا تکرار نمی‌کنم. از سوی دیگر، وقتی برتری اقتصادی، گردشگری و فرهنگی ترکیه نسبت به ایران تثبیت شود –که تاکنون تا حد زیادی اینگونه شده، ترک‌زبانان ما خواه ناخواه گرایش بیشتری به ترکیه خواهند یافت. چیزی که اکنون نشانه‌های فراوانی را از آن می‌بینیم؛ چه در ورزشگاه‌ها، چه در نشریات ترکی‌زبان داخلی و چه در ترجیح دانشگاه‌های ترکیه از سوی شمار زیادی از آذری‌های‌مان.

اگر خلاصه بخواهم جمع‌بندی کنم صحبت‌هایم را، آنرا در دو نکته بیان می‌کنم:

نخست اینکه به دلایل بسیاری که برخی‌شان را اشاره کردم، چشم‌اندازی برای کمرنگ‌تر شدن مرزهای میان ایران با همسایگان، چه ترکیه و چه دیگر همسایگان نمی‌بینم.

نکته دوم اینکه اگر با همه اینها محدودیت‌های مرزی میان ایران و ترکیه برداشته شود، در شرایط کنونی چه از نگاه اقتصادی، چه فرهنگی و چه امنیتی، ترکیه عموما سود می‌برد و ایران بیشتر زیان می‌بیند.

دیگر یادداشتها و گفتگوهای رسانه ای مرا می توانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.