قهرمانسازی از اراذل و اوباش
امیر هاشمی مقدم
در صحنه پایانی فیلم «شجاعدل» (به کارگردانی مل گیبسون، ۱۳۷۴/ ۱۹۹۵) هنگامی که ویلیام (نقش اول فیلم با بازی خودِ مل گیبسون) را برای اعدام به میدان شهر میآورند، مردمی که دو سوی راه ایستادهاند به او آب دهان، سنگ، میوه گندیده و... پرتاب میکنند. ویلیام به روی سکوی مجازات برده شده و در آنجا شکنجه میشود. کمی که از شکنجه وی میگذرد، همان مردمی که تا چند دقیقه پیش او را زده و مسخره میکردند، شروع میکنند به همذاتپنداری با او و غُر زدن به مأموران. حتی احتمال شورش میرود. در پایان و لحظهای که سَرِ ویلیام از تناش جدا میشود، او تبدیل به قهرمان همان مردمی شده که تا چند دقیقه پیش او را آزار میدادند.
فوکو در کتاب «مراقبت و تنبیه» (1378. نشر نی) به خوبی این فرایند را در قرون وسطی به تصویر کشیده است (تردیدی ندارم که مل گیبسون پیش از ساختن فیلمش، این کتاب را خوانده و بر پایه همین توصیفها آن صحنه را به خوبی ساخته است). فوکو در این کتاب توضیح میدهد که مجازات مجرمان در برابر دیدگان مردم در بیشتر کشورهایی همچون فرانسه، انگلستان و امریکا نزدیک به دو سده پیش لغو شد؛ چرا که خودِ مجازات در پیش چشم همگان «اگر نگوییم در وحشیگری از خود مجرم پیشی میگرفت، دست کم با آن برابری میکرد و تماشاگران را به درندهخویی و وحشیگریای که میخواست آنان را از آن باز دارد، عادت میداد» و از همه مهمتر، «در واپسین لحظه زندگی محکوم، نقشها را وارونه میکرد و محکومِ تعذیبشده را به فردی مورد ترحم یا تحسین بدل میساخت»؛ آن هم همان محکومانی که تا لحظاتی پیش، «در برابر دید عموم بودند و مورد تمسخر و دشنام و ضربههای اراذل و اوباش و بیکارهای شرور قرار میگرفتند» (صص: 17-18).
چند روز پیش، نیروی انتظامی تهران چند شرور را بر روی خودرو و در برابر دیدگان مردم، میگرداند و کتک میزد. آنچه بیش از همه در پیامهای مردم در شبکههای اجتماعی درباره این رویداد دست به دست میشد، نوعی همدردی و همذاتپنداری پنهان با این افراد بود؛ اینکه خود اینها قربانی اجتماع، اقتصاد بیمار، بیکاری و... هستند. از سوی دیگر، این بار عملکرد پلیس ایران از دو سو زیر سوال میرود: نخست اینکه اگر در پیش روی همگان اینگونه با خشونت با مجرمان رفتار میشود، پس در بازداشتگاه و زندان چه خبر است؟ دوم اینکه آیا ایران صلاحیت نقد رفتار وحشیانه پلیس امریکا با معترضان خیابانی را دارد؟ آن هم در حالیکه پلیس خودش آشکارا چنین رفتاری با مجرمان در خیابان دارد؟
بیگمان برخورد با اراذل و اوباش و مزاحمین مردم، از خواستهای جدی مردم در سراسر کشور است. اما با توجه به تکرار چنین رفتارهایی از سوی پلیس در سالیان پیش، آیا بررسیای انجام شده تا نشان بدهد چنین شیوهای بازدارنده و اثرگذار است؟
در کنار اینها، 1- زمینههای شکلگیری شرارت و دستههای خیابانی در ایران، و 2- راهکارهای تنبیه و بازپروری مجرمان برای اصلاح و بازگشت به آغوش جامعه، پرسشهایی است که بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی (از جامعهشناسان و انسانشناسان گرفته تا روانشناسان و...) به آنها پاسخ گفتهاند، اما تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.
دیگر یادداشتهای مرا میتوانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.