صدور صنعت گنجیابی ایران به افغانستان
امیر هاشمی مقدم
گنجیابی، پیشهای غیرقانونی و دروغین است که نه تنها تیشه به ریشه هزاران اثر تاریخی زده و میزند، بلکه هزاران انسان را هم به خاک سیاه نشانده است. همه ما داستانهای زیادی درباره افرادی که گنج پیدا کرده و یک شبه زندگیشان از این رو به آن رو شده، شنیدهایم. اما اینکه از هر هزار داستان، یکیاش هم شاید راست نباشد، بیخبریم. این داستانها را تنها آدمهای ساده بازگو نمیکنند، بلکه حتی از زبان اقشاری همچون استادان دانشگاه نیز شنیدهایم.
همانگونه که سالها پیش ذر رسانهها نوشته بودم (برای نمونه در اینجا)،پشت بخش قابل توجی از این داستانها، فروشندگان دستگاههای فلزیاب یا اصطلاحا گنجیاب قرار دارند که با ساخت چنین داستانهایی و تحریک انسانهای ساده، تلاش میکنند فروش بیشتری از این دستگاههای چند صد میلیونی و گاه چند میلیاردی داشته باشند. نتیجهاش به جز از دست رفتن مال و اموال خریداران چنین دستگاههایی، آسیب زدن به بناهای تاریخی است که گاهی شبیه آبکش سوراخ سوراخ میشوند. در کنار فروشندگان این کالاهای فریبنده، سودجویان دیگری نیز کلاهبرداری میکنند؛ از آنان که نقشههای گنج کشیده و با ادعای قدیمی بودن این نقشهها، آنها را به بهای گزاف به دارندگان این فلزیابها میفروشند گرفته تا کسانی که مدعیاند گنج یافته و نیاز به همکار برای فروش آن دارند.
بهانه نگارش این یادداشت و اینکه پس از چند سال دوباره به سراغ موضوعی رفتم، همین شیوه کلاهبرداری آخری است؛ یعنی کسی به شما پیام میدهد که گنجی یافته و چون سواد چندانی ندارد یا در آن منطقه غریبه است، از شما میخواهد در فروش این گنج به او کمک کرده و ثروت میلیاردی به جیب بزنید. در نخستین یا دومین دیدار هم با نشان دادن چند قطعه طلای واقعی، شما را متقاعد میکند که همه گنج ادعاییای که یافته، همینگونه است و از شما چند صد میلیون تومانی دریافت میکند و همه آن گنج را به شما میدهد. شما هم به خیال آنکه دستکم چندین میلیارد تومان بهای واقعی آن گنج است، خوشحال از معاملهاید؛ بیآنکه بدانید هر چه در آن کوزه به شما داده شده، بدلیجات است و تنها چند قطعهای که به شما نشان داده یا روی کوزه گذاشته، طلای واقعی است.
چندین سال پیش من نیز از سوی همین افراد پیامکی دریافت کردم که مدعی بود چوپان است و در کوه چنین گنجی یافته و به قرآن استخاره کرده و شماره همراه من به حروف ابجد در آمده. من نیز مانند بسیاری دیگر، این پیامک را نادیده گرفتم. اما بسیاری از سادهلوحان باور میکنند و فریب میخورند. از آنجا که در ایران در این زمینه تقریبا به نوعی اشباع رسیدهاند، اکنون این کلاهبرداران به سراغ افغانستانیها رفتهاند. بهطور تصادفی به شمارههایی با کد افغانستان پیام فرستاده و با این ادعا که خودشان هم کارگر افغانستانی هستند که در هنگام تخریب یک بنای قدیمی یا چوپانی در کوه و...، گنجی یافتهاند و چون در ایران غریبهاند، نیازمند یک همکار در افغانستان هستند. خیلی از افغانستانیهای سادهلوح هم به همین دلیل به ایران آمده و دیر یا زود با پرداخت مبلغی هنگفت، در تله آنان گرفتار میشوند. چند روز پیش یکی از دوستان افغانستانیام (که سردبیر روزنامه «هشت صبح» افغانستان است) خبر داد که این کلاهبرداران به سراغ او هم آمدهاند و او دست به سرشان کرده تا با همکاری پلیس ایران، بتواند به دامشان بیندازد. شوربختانه پیگیریهایش از سوی پلیس اینترپل ایران و همچنین نیروی انتظامی بیپاسخ ماند و از من یاری خواست. من هم دوستانی که گمان میکردم در وزارت خارجه یا نیروی انتظامی کاری از دستشان بر میآید را آگاه کرده و کمک خواستم که با آنکه کلی قول و قرار دادند، رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند. بالاخره آن دوستم گزارشی درباره این رویداد تهیه کرد و در روزنامه هشت صبح به چاپ رساند تا دیگر هممیهنان افغانستانیاش آگاه شده و در دام این فریبکاران نیفتند (گزارش کامل را میتوانید در اینجا بخوانید؛ که البته سایت روزنامه هشت صبح (بهعنوان حرفهایترین روزنامه افغانستان) در ایران فیلتر شده است.
پینوشت: این پدیده تنها ویژه ایران یا افغانستان نیست. در همه دنیا این داستانها درباره گنجیابی رایج است. دقیقا دو شب پیش در آنکارا مهمان دوستی بودم که باور داشت خط جدید متروی آنکارا سرپوش و بهانهای است برای حفاری و یافتن گنج. مطمئن بود که اردوغان چند تن طلای باستانی از اینجا بیرون آورده. اما خاطرم آسوده بود که در ترکیه گنجیابها نمیتوانند آزادانه هر جایی را که خواستند، سوراخ کرده و آسیب بزنند. کاش درباره ایران نیز همینگونه خیالمان آسوده بود.
دیگر نوشتههای مرا میتوانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.