لطفا به هیچوحه نرسد به گوش بازداشتیهای محیط زیستی!
امیر هاشمی مقدم
دیروز مسابقه فوتبال میان تیم تراکتورسازی و استقلال برگزار شد و فارغ از نتیجهاش، حاشیههای بسیاری به همراه داشت. آنچه برای منِ غیر فوتبالی اهمیت دارد، بازتاب این حاشیهها در روزنامهها و رسانههای امروز ترکیه بود که حقیقتا عرق شرم بر پیشانی هر ایرانی میهندوستی مینشاند. بسیاری از روزنامهها و رسانههای ترکیه با افتخار تمام از همراهی طرفداران تیم تراکتورسازی ایران با عملیات ترکیه علیه کردها نوشته بودند. از سلام نظامی دادن (که این روزها نمادی از پپشتیبانی از این ععلیات ترکیه شده) تا فریاد زدن نام ترکیه در میانه بازی و بر افراشتن پرچم ترکیه بر دستان طرفداران این تیم در ورزشگاه.
همه اینها در حالی رخ داده که دستگاه دیپلماسی و همچنین مسئولین کشوری و لشکری کشورمان در یک رفتار دیپلماتیک کاملا درست و بهجا، همگام با جامعه جهانی به انتقاد از عملیات نظامی ترکیه در خاک سوریه و علیه کردها پرداخته بودند. اتفاقا نگاهی به روزنامهها و رسانههای ایران از یکسو، و شبکههای اجتماعی مورد کاربرد ایرانیها از سوی دیگر، به خوبی نشان میدهد که بیشینه مردمان ایران نیز با این عملیات نظامی مخالف بودهاند. اما در این میان، قومگرایانی که نام هویتطلب بر خود نهاده و عملا مروج سیاستهای فرهنگی و نظامی ترکیه در ایران شدهاند، کاملا خلاف جریان حاکم بر فضای سیاسی، نظامی و اجتماعی کشورمان، از نخستین روز آغاز عملیات ترکیه در سوریه، به پشتیبانی از این عملیات پرداخته و به شیوههای گوناگون به توجیه آن پرداختند.
البته این نخستین باری نبود که این افراد قومگرا به پشتیبانی از ترکیه، رو در روی دولت و ملت ایران قرار گرفتهاند. پس از آغاز درگیریهای داخلی در سوریه که خواسته و ناخواسته پای کشورهای دیگر منطقه و حتی جهان را نیز به سوریه باز کرد، این رویارویی دیده میشد؛ یعنی دقیقا هنگامی که دیدگاههای سیاسی و فعالیتهای نظامی ایران و ترکیه در سوریه، رویاروی یکدیگر قرار گرفت. توضیح آنکه بسیاری از ایرانیان نیز از آغاز مخالف هرگونه دخالت ایران در نا آرامیهای سوریه بودند؛ اما هنگامی که بحث داعش و دیگر گروههای افراطی همچون النهضت به میان آمد، بسیاری از همان ایرانیان منتقد نیز در کنار مسئولین ایرانی، از برخورد و نبرد با این گروههای افراطی پشتیبانی میکردند و ایران نیز شهدای زیادی را در جنگ با این افراطیان از دست داد. در حالیکه در همان زمان، ترکیه اصلیترین پشتیبان همان گروههای افراطی شمرده میشد و از سوی جامعه جهانی و حتی برخی از رسانههای داخلی خود ترکیه نیز، زیر فشار بود.
اگر خدای ناکرده روزگاری اختلافات سیاسی-نظامی میان ایران و ترکیه فراتر از این رفت و شدت گرفت، آیا فعالیتهای این قومگرایانی که اکنون به فعالیتهای نظامی ترکیه سلام نظامی میدهند و پرچم و نام ترکیه برایشان مقدس است، در همین حد میماند؛ یا فراتر میرود؟ آیا شکافی که از سوی این قومگرایان میان آذری/ترکهای ما از یکسو و بقیه ایرانیان از سوی دیگر در حال ایجاد شدن است، آن موقع گستردهتر نخواهد شد؟ و آیا در آن زمان فرضی، رویارویی آنان با مسئولین و مردم ایران در همان دنیای مجازی محدود خواهد ماند؟ و در دنیای واقعی از سلام نظامی دادن فراتر نخواهد رفت؟ کسانی که ارتباط برخیشان با دستگاههای امنیتی کشورهای دیگر، در اسناد ویکیلیکس نیز فاش شده (اصل سند در اینجا، توضیحات رسانههای ترکیه در اینجا و توضیحات رسانههای ایرانی در اینجا)، اما همچنان آزادانه علیه سیاستهای نظامی-فرهنگی ایران فعالیتهای گسترده کرده و هر روز بر دامنه فعالیتهایشان میافزایند.
فعالیتهای این قومگرایان بیگمان از دید نیروها و دستگاههای امنیتی ایرانی پنهان نبوده است. اگرچه دلیل این همه آزادی عملی که به اینها و رسانههایشان داده، آَشکار نیست، اما امیدوارم اخبار این همه آزادی عمل که آشکارا ضد امنیت ملیمان است به گوش خانوادههای زندانیان محیط زیستی و خود این زندانیان نرسد که به بهانه جاسوسی و بدون نشان دادن هیچ گونه سندی دال بر این اتهام یا برگزاری دادگاهی علنی، دو سال است در زندان به سر میبرند. یا به گوش فعالان صنفیای نرسد که تنها به دلیل مطالبه دستمزد و حقوق عقب ماندهشان که گاه تا دو سال است پرداخت نشده، در زندان به سر میبرند و انگ جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی خوردهاند. یا دیگر فعالان فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطیای که بدون هیچگونه چشمداشتی و تنها از سر میهندوستی، برخوردها و احکام سنگین را تحمل میکنند.
دیگر یادداشتهای مرا میتوانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.