چه خوب شد ملایی رفت.
امیر هاشمی مقدم
سعید ملایی، قهرمان جودوی ایران به آلمان پناهنده شده است. آنگونه که خودش گفته، دلیلش پیشگیری از روبرو شدنش با جودوکار اسرائیلی و از دست دادن مدال بود. در میانه انکار مسئولین و ناراحتی ایرانیان به خاطر از دست دادن چنین مدالآوری، میتوان این رویداد را یک فرصت نیز شمرد. تا آنجا که میدانم، تاکنون هیچ ورزشکاری خودش مستقیما به این ممنوعیت اعتراض نکرده بود و همیشه مسئولین از زبان آنان این رفتار را تحسین میکردند. حالا ملایی این طلسم سکوت را شکسته؛ هرچند پیش از او، تقریبا همگان میدانستند که ورزشکاران از این قاعده نادرست که دکتر ولایتی آنرا پایهگذاری کرد، ناخرسندند. در واقع ولایتی بهعنوان یک پزشک کودکان که سالها سکان دیپلماسی خارجی کشور را در دست داشت و تاکنون بیش از دویست کتاب در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام به نامش منتشر شده، در این مورد هم در زمینهای ورود و دخالت کرد که هیچ سررشتهای در آن نداشت.
در وقع ورزشکاران ایرانی با کنارهگیری از روبرو شدن با حریفان اسرائیلی، بهترین خدمت را به آنان کرده و عموما باعث مدالآوری اسرائیلیهایی میشدند که بسیاریشان شایستگی مدال آوردن را نداشتند (در یادداشت دیگری که اینجا بهنام «خدمات ما به اسرائیل» نوشتهام، موارد دیگری از خدماتی که به ظاهر در قالب دشمنی با اسرائیل به این کشور کردهایم را برشمردهام).
همین هفته پیش بود که محمود علوی، وزیر اطلاعات در گفتگویش با رسانهها گفت: «افرادی که در پروژه نفوذ عمل کرده و میخواهند نفوذ کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را سر میدهند و خیلی سریع دیگران را به ضدیت با نظام و حاکمیت متهم میکنند.» (منبع). بنابراین آنان تلاش میکنند شک و تردید دیگران را بر نینگیخته و از این راه، به آسیب زدن به کشور و نظام مشغولند.
این سخن وزیر اطلاعات اگر درست باشد (که منطقا درست به نظر میآید) میتواند به فهم بسیاری از زفتارهای غیرمنطقی و تندروانه که در کشور رخ میدهد و تنها دستاوردش فرصتسوزی است، یاری برساند. رفتارهایی همچون حمله به اماکن دیپلماتیک (از سفارت امریکا گرفته تا سفارت انگلیس و عربستان؛ که دستاورد آخری، به تعطیلی کشاندن و ورشکست کردن دهها هتل در مشهد بود)، شعارنویسی برای نابودی اسرائیل بر روی موشکها، دقیقا در زمانی که پس از برجام، روابط ایران با جامعه جهانی رو به بهبود میرفت و اسرائیل هرچه بیشتر منزوی میشد، و دهها رفتار تندروانه غیرمنطقی و آسیبزای دیگر شاید در این دسته جای بگیرد. جرقه چنین رفتارهای تندروانهای میتواند از سوی نفوذیهایی باشد که پیشنهادشان را به نیروهای دلسوز و انقلابی داده و سپس خود را کنار میکشند. ممنوعیت روبرو شدن با حریفان اسرائیلی که تنها دستاوردهایش به مدال رساندن ورزشکاران ضعیف اسرائیلی از یکسو، و محروم شدن قهرمانان ایرانی از مدالهایی است که جوانی و خانواده و استراحتشان را برای دستیابی یه آنها از دست دادهاند نیز، با این واقعیتی که وزیر اطلاعات بیان کرد، شاید قابل فهمتر باشد.