امیر هاشمی مقدم

خبرنگاران در جلسه هفته گذشته‌شان با محمدرضا کلایی، شهردار جوان مشهد، گلایه می‌کنند که چرا مهدی زارعی، معاون فرهنگی‎اش پاسخ آنان را نمی‌دهد. شهردار پیشنهاد می‌کند که همانجا و در حضور وی به معاونش زنگ بزنند تا نادرستی ادعای خبرنگاران آشکار شود. زنگ می‌زنند و معاون همچنان تلفن خبرنگاران را پاسخ نمی‌دهد. بنابراین شهردار خودش دست به کار شده، به معاونش زنگ زده و گوشی را روی بلندگو می‌گذارد. معاون که تلفن شهردار را پاسخ می‌دهد، شهردار با خنده به او می‌گوید: «آبروی ما را بردی. آقا خبرنگارها داشتند می‌گفتند جنابعالی به سوالات پاسخگو نیستی؛ ما الان تست کردیم، جواب خبرنگار را ندادی». معاون شهردار که خبر از روی بلندگو بودن گفتگویش با شهردار نداشت، می‌گوید: «من الان در جلسه هستم و جواب تلفن زن و بچه‌ام را هم نمی‌دهم. ... لق خبرنگارها...» و همین باعث می‌شود شهردار بدون خداحافظی تماس را به پایان برساند.

انتقادات زیادی به معاون شد که چرا مرز اخلاق را نگه نداشته و درباره خبرنگاران چنین سخنانی را به زبان رانده است. مهدی زارعی، معاون فرهنگی شهردار هم پس از بالا گرفتن انتقادات، کناره‌گیری داد؛ و این به باورم رفتاری است که نباید به سادگی از کنارش گذشت.

به زارعی می‌توان و باید انتقاد وارد کرد که چرا پاسخ خبرنگاران را (نه تنها در آن جلسه، بلکه به‌طور کلی) نمی‌داده. همچنین می‌توان به خاطر کاربرد آن واژه درباره خبرنگاران هم به او انتقاد کرد (هرچند در گفتگوهای دو نفره، بسیاری از افراد، حتی مدیران بالا رده نیز چنین اصطلاحاتی را به کار می‌برند که اگرچه آنها هم رفتارشان نادرست است، اما زارعی دچار بدشانسی شد). همچنین باید به شهردار هم انتقاد کرد که چرا بدون اطلاع معاون، گفتگوی زنده با او را با صدای بلند برای دیگران نیز پخش کرد؛ چنین رفتارهایی نه نشان‌دهنده مدیریت بالا، بلکه شیوه‌ای عوام‌فریبی یا پوپولیسم است. اما...

زارعی کناره‌گیری کرد. آن هم با پیامی قابل تامل همراه با پوزش‌خواهی از خبرنگاران به خاطر رفتارش. ما در ایران، بیشتر کناره‌گیری‌های مسئولین را در اخبار کشورهای خارجی می‌بینیم و می‌شنویم. خروج قطار از ریل، سقوط هواپیما، خسارت زیاد به خاطر سیل یا زلزله، بالا گرفتن اعتراضات صنفی و ده‌ها دلیل دیگری که بارها در ایران رخ داده، اما آب از آب تکان نخورده و تازه صدا و سیما تریبون در اختیار مسئولین می‌گذارد تا شرایط را عادی جلوه دهد، در کشورهای دیگر به سادگی و سرعت، مایه کناره‌گیری مسئولین می‌شود. در این چند ساله بارها در تجمعات آرام صنفی و...، شعار «مسئول بی‌کفایت، استعفا، استعفا» را شنیده‌ایم، اما حضرات مسئول تره هم برای این درخواست‌ها خرد نکرده‌اند. حتی اگر مسئولی به‌طور بسیار استثنایی بخواهد کناره‌گیری کند هم (آنگونه که معین، وزیر علوم دولت خاتمی پس از سرکوب اعتراضات دانشجویی 18 تیر سال 1378 انجام داد)، مورد پذیرش مقام‌های بالا قرار نمی‌گیرد.

حالا به باورم این رفتار معاون فرهنگی شهرداری مشهد، می‌تواند نقطه آغازی باشد بر این راه. هرچند نمی‌توان انتظار داشت به زودی موجی به راه بیفتد و از این پس هر مسئول ایرانی در پی بی‌کفایتی‌اش کناره‌گیری کند، اما دست‌کم می‌دانیم چنین چیزی در ایران هم می‌تواند رخ بدهد. همچنین رسانه‌هایی که پس از گفتگوی غیراخلاقی شهردار مشهد و معاونش انتقادات تند و تیز کردند، به همین اندازه جسارت انتقاد از بی‌کفایتی دیگری مسئولین را هم داشته باشند. وزیر، مدیر یا هر مسئول دیگری که پاسخگوی خبرنگاران نباشد یا پاسخ‌های سربالا بدهد، یا پیش از جلسه پرسش و پاسخ با خبرنگاران، حد و مرز برای پرسش‌های خبرنگاران تعیین کند؛ یا حتی خبرنگاران را تهدید کند که پرسش‌هایی که به آنان مربوط نیست را پرسیده‌اند (که در ایران بی‌سابقه نیست)، عملا همان لفظ ... لق خبرنگاران را به‌طور عملی نشان داده‌اند. شاید تنها گناه زارعی این بود که نادانسته به قول حضرت سعدی «سِرّ دلش بر زبان گرفت».

همه یادداشتهای مرا میتوانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.