امیر هاشمی مقدم

دکتر سیروس شمیسا در سال 1380 کتابی نوشته بود به نام «شاهدبازی در ادب فارسی» که مجوز گرفت و منتشر هم شد. اما یک هفته پس از انتشار، همه نسخه‌های آن از روی پیشخوان کتابفروشی‌ها جمع شد و خودِ استاد را هم تا مدتها به اتهام ترویج فساد به دادگاه می‌کشاندند. سخن اصلی آن کتاب این بود که معشوق در بسیاری از اشعار نامداران ادبیات فارسی، پسر بوده و نه دختر. کلی هم شاهد و مدرک آورده بود که نگاه به همجنس در تاریخ ایران تا همین یک سده پیش، آنچنان منفی نبوده است و البته ریشه‌هایش در فرهنگ‌های دیگر، از جمله یونان باستان را هم مختصرا نشان داده بود.

پیامد ممنوعیت آن کتاب این بود که ده‌ها هزار نسخه از آن به‌صورت غیرقانونی و با کیفیت پایین‌تر منتشر و در بساط دستفروش‌های کنار خیابان فروخته شد. حتی بارها آن کتاب را در بساط دستفروش‌های درکه و جاهای بی‌ربط دیگر دیدم. یعنی در واقع با آن ممنوعیت، مایه شهرت آن کتاب گردید و در این میان، تنها حق نویسنده و ناشر پایمال شد.

چهار سال بعد از آن تاریخ، یعنی در سال 2005، خانم دکتر افسانه نجم‌آبادی که استاد تاریخ و مطالعات جنسیت در دانشگاه هاروارد است، کتابی نوشت به نام «زنان سیبیلو و مردا بی‌ریش: نگرانی‌های جنسیتی در مدرنیته ایرانی» که 12 سال بعد، یعنی در سال 1396 بخش‌هایی از آن به فارسی برگردان و منتشر شد. نجم‌آبادی در این کتاب به دوره تاریخی مهمی پرداخته که امر جنسی و جنسیتی در ایران دگرگون شده و علاقه به همجنس شدیدا زشت پنداشته می‌شود. این دوره، دوره قاجار است که ایرانیان با غربی‌ها آشنایی و ارتباط پیدا کرده‌اند. در واقع نجم‌آبادی در کتابش با بررسی منابع نوشتاری همچون سفرنامه‌ها و اشعار و منابع دیداری همچون تابلوهای نقاشی به جا مانده از دوره قاجار، نشان می‌دهد که اروپاییان در برخورد با پدیده همجنس‌گرایی در میان ایرانیان، واکنش منفی نشان داده و به تحقیر ایرانیان می‌پرداختند. بنابراین ایرانیان برای تبرئه خود، آرام آرام از همجنس‌گرایی فاصله گرفتند؛ یعنی دقیقا خلاف آنچه که امروزه می‌بینم که در غرب از همجنس‌گرایان و حقوق آنان دفاع می‌کنند و در ایران به شدت به سرکوب آن می‌پردازند. البته این پدیده تنها شامل ایران نمی‌شود و دیگر کشورهای مسلمان را نیز در می‌گیرد. برای نمونه در عثمانی هم تا یک سده پیش این پدیده به شدت رایج بوده و درباره‌اش مقالات و کتابهای بسیاری نوشته شده که کتاب «بچه‌بازی در دوره عثمانی» (Osmanlı’da Oğlancılık) نوشته رضا زلیوت مهمترین اثر در این زمینه است (در این یادداشت هم به سفرنامه میرزا محمدحسین در سال 1264 اشاره کرده‌ام که در حمامی در استانبول با یک دلاک همجنس‌گرا برخورد می‌کند). اما در ترکیه هم با آنکه تا چند سال پیش همجنس‌گرایان آزادی داشتند، بسیاری از آنان به شیوه‌های فجیع کشته می‌شدند و قاتل هم عموما پیدا نمی‌شد یا در واقع چندان پیگیری نمی‌شد. اکنون که چند سالی است کافه‌ها و دیگر محل‌های تجمع‌شان هم بسته شده و فشار یو آنها شدیدتر از گذشته است. این امر باعث شده بود یک فرضیه درباره دگرگونی فهم امر جنسی و جنسیتی در ایران (یعنی از آزادی نسبی همجنس‌گرایی در گذشته تا برخورد شدید با آن در دوره کنونی) را به شیوه‌ای دیگر به غرب مرتبط بدانند. یعنی چون مسلمانان پس از آشنایی با غرب، آنرا مظهر فساد می‌دانستند، بنابراین تصمیم گرفتند هر پدیده غیراخلاقی‌ای که در غرب رایج است، اجازه حضور در کشورهای مسلمان نیابد و همین شد که به سرکوب همجنس‌گرایی در کشورهای مسلمان (همچون ایران) پرداختند. اما کتاب نجم‌آبادی نشان می‌دهد این در واقع برخورد و واکنش منفی غربی‌ها با پدیده همجنس‌بازی در ایران بود که باعث شد ایرانیان برای رفع اتهام از خود، به سرکوب همجنس‌گرایی بپردازند.

به هر رو این کتاب یکی از بهترین نمونه‌ها در زمینه بررسی‌های تاریخ فرهنگی است که در رشته‌های گوتاگون، از جمله انسان‌شناسی تاریخی مورد توجه قرار می‌گیرد.

فردا (19 خردادماه) از ساعت 3 تا 5 بعدازظهر (یعنی 15 تا 17) این کتاب در کارگروه جنسیت انجمن انسان‌شناسی ایران با حضور آتنا کامل و ایمان واقفی (مترجمان) و همچنین مهدی یوسفی (پژوهشگر مطالعات جنسیت) بررسی می‌شود. اگر دوست داشتید، شما هم در این جلسه شرکت کنید. نسخه الکترونیکی این کتاب را هم می‌توانید از اینجا خریداری کنید.

آدرس: تهران، پل گیشا، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نیم‌طبقه اول، سالن کنفرانس.

دیگر نوشته‌های مرا می‌توانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.