امیر هاشمی مقدم

دو روز پیش یک مداح در تلویزیون ایران، به خلفای اول تا سوم اهل سنت و همچنین همسر پیامبر، عایشه توهین کرده است. خوشبختانه برخی مسئولین همچون رئیس مجلس و نیز صدا و سیما به پخش این رفتار زشت مداح اعتراض کرده و قول برخورد داده‌اند. اما شوربختانه این توهین‌ها یک الگوی تکرارشونده یافته است. یعنی ابتدا توهین می‌شود، سپس اعتراضات هم‌میهنان اهل سنت را در پی دارد و همین که اعتراضات بالا گرفت، مسئولین وارد میدان شده و قول پیگیری می‌دهند. نمونه‌های زیادی از این دست رفتارها در دست است: توهین مسابقه ییامکی ایرانسل به خلیفه دوم، توهین و فحاشی یک استاد دانشگاه در زاهدان به اهل سنت، توهین فوتبالیست یکی از تیم‌های لیگ برتر به بزرگان اهل سنت و... .

نمی‌توان از گام‌هایی که حکومت و برخی علمای مطرح شیعه در چند سال اخیر برای کاستن از توهین به اهل سنت و نمادهای‌شان برداشته‌اند، چشم‌پوشی کرد؛ اما واقعیت اینست که تا چند رفتار تغییر نکند، همچنان این توهین‌ها ادامه خواهد داشت، حالا شاید کمرنگ‌تر.

نخست. جایگاه اهل سنت در بخش مدیریتی کشور مشخص شود. بر پایه قانون اساسی، اهل سنت نمی‌توانند رئیس جمهور شوند (آنجا که اشاره به لزوم شیعه بودن کاندیداهای ریاست جمهوری می‌شود)؛ هرچند همین قانون هم تبعیض آشکار است، اما هیچ منعی برای وزیر شدن اهل سنت دیده نمی‌شود. با این همه در این چند دهه، حتی یک وزیر اهل سنت هم در کابینه دولت‌های گوناگون نداشته‌ایم که این امر، شائبه‌هایی را پدید می‌آورد.

دوم. در کتاب‌های آموزشی و همچنین رسانه‌ها، به جز اینکه باید بر پرهیز از توهین به مقدسات اهل سنت تاکید شود، به اینکه اهل سنت به همه معصومین شیعه (تاکید می‌کنم، همه) احترام می‌گذارند، اشاره شده و آگاهی‌رسانی شود. اهل سنت به حضرت زهرا (که بر پایه روایت آنها در اثر بیماری از دنیا رفت و خلیفه دوم نقشی در مرگ وی نداشت) و فرزندان و نوادگانش تا امام دوازدهم احترام ویژه‌ای می‌گذارند؛ روز عاشورا مظلومیت امام حسین را یادآوری کرده و در بسیاری نقاط (از جمله ترکیه) نذری می‌دهند و نوحه می‌خوانند؛ نام امام حسن و امام حسین را بر در و دیوار بیشتر مساجدشان نصب می‌کنند و... . حضرت علی هم که به‌عنوان خلیفه جایگاه ویژه‌ای نزد ایشان دارد. اینها را عموما شیعیان و به‌ویژه ایرانیان مرکز نشین که برخورد کمتری با اهل سنت دارند، نمی‌دانند. همچنانکه نام‌هایی همچون علی، حسن، حسین و... به فراوانی بر فرزندان‌شان می‌گذارند. سزاوار و منصفانه نیست در سوی دیگر ماجرا، به بزرگان ایشان توهین شود.

سوم. برخوردهای قضایی با توهین‌کنندگان به بزرگان اهل سنت (در هر جایگاهی که باشند) اگر شفاف و جدی باشد، دیگران را از تکرار این دست توهین‌ها باز می‌دارد. برای نمونه باید دید با مداح هتاک چگونه برخورد می‌شود؛ چه حکمی برایش در نظر می‌گیرند و آیا این حکم به دقت اجرا می‌شود؟

چهارم. سخن گفتن از هفته وحدت و راه‌اندازی دانشگاه تقریب مذاهب اسلامی و... تا زمانی که اهل سنت احساس کنند مورد توجه نیستند، تنها هدر دادن پول و منابع است. برای نمونه، اجازه دادن به اهل سنت برای ساختن مسجد در شهرهای بزرگی همچون تهران، اصفهان و... یک حق ابتدایی ایشان است.

پنجم. شوربختانه عده‌ای از روشنفکران کشور تنها برخی از تبعیض‌ها را می‌بینند و چشم‌شان را بر عمده تبعیض‌های دیگر می‌بندند. برای نمونه همیشه از تبعیض‌های قومی سخن می‌گویند (آن هم با وجودی که خود قوم‌گرایان صدای رسایی دارند و گاه در دام جریان‌های افراطی می‌افتند)، اما تبعیض‌های دینی و مذهبی را خط قرمز و خطرناک می‌دانند برای ورود. این در واقع چیزی فراتر از نان به نرخ روز خوردن و ماهی گرفتن از آب گل‌آلود نیست. این مسئله تنها ویژه اهل سنت نیست و بقیه اقلیت‌های دینی و مذهبی ایران را هم در بر می‌گیرد.

به هر رو نمی‌توان منکر توجه بیشتر به انتقادات و اعتراضات اهل سنت در سالیان اخیر شد، اما امیدواریم فضای مذهبی کشور به سویی پیش برود که الف) نیاز به اعتراض اهل سنت نباشد (یعنی 1: شرایطی پیش نیاید که اهل سنت اعتراض به حق کنند و 2: اگر چنین شرایطی پیش آمد، پیش از آنکه کار به اعتراض اهل سنت برسد، خود مسئولین وارد عمل شده و برخوردهای لازم را صورت بدهند) و ب) برخی موانع که به نظر می‌آید نهادینه شده (از جمله در زمینه مساجد اهل سنت در کلانشهرها یا عدم دسترسی به جایگاه وزارت) هم برطرف گردد.

دیگر یادداشت‌های مرا می‌توانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.