امیر هاشمی مقدم

سال 93 برای انجام پژوهشی، ناچار به گفتگوهای مفصل با رئیس پلیس مبارزه با مواد محدر سیستان و بلوچستان و بازدیدهای میدانی از نقاط مرزی شدم. در مرز با افغانستان و برای جلوگیری از ورود مواد مخدر، در برخی جاها دیوارهای بتنی کار گذاشته، خندق کنده و یا دوربین مداربسته کار گذاشته‌ایم. اما یک طوفان شن کافی است تا دید دوربین‌ها را از بین برده، دیوارهای بتنی را زیر شن‌های روان دفن کرده یا خندق‌ها را پر کند. همچنین همه ساله بسیاری از نیروهای مردمی مبارزه با مواد مخدر (از شیعیان سیستانی گرفته تا سنی‌های بلوچ) به دست قاچاقچیان شهید می‌شوند. ایران در خط مقدم مبارزه با مواد مخدر آنچنان هزینه‌های سنگینی می‌کند که اگر کمی از زیر بارش شانه خالی کند، آنگاه اروپا باید چندین برابر هزینه مبارزه با مواد مخدر در خیابان‌هایش بکند. کشورهای اروپایی بارها قول همکاری با ایران در مبارزه با مواد مخدر داده‌اند، اما به بهانه‌هایی همچون تحریم، از زیر مسئولیت‌شان شانه خالی می‌کنند.

همچنین مسئولین ایران با آنکه از رفتن افغانستانی‌ها به کشوررشان استقبال می‌کنند، اما تاکنون به شدت از رفتن غیرقانونی‌شان به ترکیه و دیگر کشورها پیشگیری کرده‌اند. چون ایران خود را متعهد کرده که در برابر سیل مهاجران به اروپا و فشار به آن کشورها پیشگیری کند. کاری که ترکیه هم می‌کند. با این تفاوت که ترکیه بخش قابل توجهی از هزینه مهاجران را از اتحادیه اروپا دریافت می‌کند، اما ایران نه. بر پایه گفته کمیساریای عالی امور پناهندگان در ایران (اینجا)، سازمان ملل تنها بخش اندکی از هزینه‌های مهاجران افغانستانی در ایران را پرداخت می‌کند (این هزینه‌ها بیشتر غیرمستقیم و ناشی از برنامه‌های نادرست دولتی –همچون یارانه زیاد حامل‌های انرژی و بنزین- است). واقعا اگر فشار اقتصادی بر ایران زیاد باشد، در هماهنگی با دولت ترکیه می‌تواند مرزهای شمال  غربی کشور را به روی مهاجرین افغانستانی باز کند تا هم افغانستانی‌ها به خواسته‌شان برسند و هم بار روی دوش ایران سبک‌تر شود. اما ایران هرگز نمی‌تواند آنان را به زور از کشور بیرون کند.

اما اروپا چشمانش را بر روی این خدمات ایران بسته است. من دوست دارم سخنان دو روز پیش آقای عراقچی درباره بیرون کردن افغانستانی‌ها در صورت پاسخگو نبودن اروپا به تعهداتش را، در این چارچوب ببینم. به گمانم آقای عراقچی به‌عنوان بخشی از تهدیدش به اروپا این را گفت؛ وگرنه بیرون کردن افغانستانی‌ها اگر ممکن بود، دهه 80 که بیشترین فشارها و طرح «افغانی بگیر» پلیس راه افتاده بود، نتیجه می‌داد. اما سخنان عراقچی به دلیل شیوه نسنجیده بیانش، واکنش‌های زیادی از سوی مردم و اهل اندیشه خود ایران را در پی داشت که نشان می‌دهد بسیاری از ایرانیان نسبت به سخنانی که بوی غیراخلاقی و غیرانسانی بدهد، واکنش نشان می‌دهند.

اما با شیوه استدلال و بیان عراقچی مخالم، چون...

عراقچی آمار افغانستانی‌های ایران را بیش از سه میلیون دانسته که بیش از دو میلیون فرصت شغلی را ما اشغال کرده و چیزی بین سه تا پنج میلیارد یورو سالانه از ایران خارج می‌کنند.

نخست اینکه شوربختانه هیچ آمار رسمی دقیقی از حضور افغانستانی‌ها در ایران نداریم. تا دو سال پیش حدود سه میلیون برآورد می‌شد که در یکسال گذشته و افت ارزش پول ایران، بیش از هفتصد هزار نفر آنها از کشور رفته‌اند که از قضا بیشتر این افراد، همان طبقه کارگر بودند. باقیمانده، بیشتر در قالب خانواده‌اند که زنان و کودکان‌شان عموما کار نمی‌کنند.

اما فرض بگیریم آنگونه که عراقچی گفته، دو میلیون فرصت شغلی را افغانستانی‌ها در اختیار دارند. اگر سالانه حتی سه میلیارد یورو از کشور خارج کنند، یعنی هر کارگر افغانستانی سالانه 24 میلیون تومان (با یوروی 16 هزار تومانی) و ماهانه دو میلیون تومان پس‌انداز دارد. واقعا مگر یک کارگر ساده افغانستانی چقدر درآمد دارد که بخواهد ماهی دو میلیون تومانش را هم پس‌انداز کرده و از کشور خارج کند؟ بسیاری از کارگران افغانستانی به خاطر ارزان بودن دستمزدشان (که عموما زیر دو میلیون تومان است) به کار گرفته می‌شوند.

همچنین ایشان در جایی دیگر می‌گوید: «بیش از 23 هزار دانشجوی افغانستانی در دانشگاه‌های ایران تحصیل می‌کنند که براورد می‌شود سالانه 15 هزار یورو برای ایران هزینه داشته باشد».

این در حالی است که همه دانشجویان افغانستانی، هزینه تحصیل‌شان در دانشگاه‌ها را تا ریال آخر می‌پردازند.

مشکل اصلی ما اینست که برای افغانستان و افغانستانی‌ها زیاد هزینه کرده و می‌کنیم، اما در پی ندانم‌کاری‌های مسئولین و بی‌برنامگی‌های‌شان، خدمات‌مان نه تنها به چشم نمی‌آید، بلکه همیشه مایه انتقاد به ایران هم می‌شود. ای کاش عراقچی‌ها بدانند چه سخنی را کجا، کِی و به چه کسی بزنند.

دیگر یادداشت‌های مرا می‌توانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.