دفاع از حقوق اقوام یا دفاع از قومگرایی؟
امیر هاشمی مقدم: نشریه قلمیاران
«قدیر ساکچی» 43 ساله و پسرش «برهان» 16 ساله همینطور که در خیابانی در ساکاریا (نام شهر و استانی میان آنکارا و استانبول در ترکیه) راه میروند، با یکدیگر کُردی حرف میزنند. «حکمت اوستا»، یک ترک افراطی خود را به آنها رسانده و میپرسد: «کُرد هستید؟» و وقتی پاسخ «بله» میشنود، میگوید: «کلا از شماها خوشم نمیآید» و بلافاصله کلت کمریاش را در آورده و به آنها شلیک میکند. پدر در جا کشته میشود و پسر اکنون در بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم میکند. این خبر را دیروز رسانههای ترکیه منتشر کردند (کسانی که ترکی استانبولی میدانند، با یک جستجوی ساده با نامهایی که در بالا آمد میتوانند اصل خبر را در سایتهای خبری ترکیه بخوانند). چند سال پیش هم دقیقا رویدادی شبیه همین در همین شهر رخ داد که به کشته شدن شهروند کُردتباری که کردی حرف میزد، انجامید. بهطور کلی اعلام انزجار از کُردی حرف زدن در این کشور عادی است و مثلا اگر کسی در دانشگاه یا خوابگاه جرأت کردی حرف زدن داشته باشد، با واکنش منفی دانشجویان ترک روبرو خواهد شد. اورهان پاموک در کتاب «استانبول، خاطرات و شهر» به رفتارهای تهدیدآمیز علیه یونانیتبارهایی که در استانبول، یعنی شهر آبا و اجدادیشان به یونانی سخن میگفتند، پرداخته و نشان میدهد همین عامل باعث شد این شهر که در اوایل سده بیستم، بیش از نیمی از جمعیتش یونانی بود، بالاخره تقریبا خالی از یونانیها شود.
پنجشنبه هفته گذشته نیز، «احمد تلّی» در دانشگاه حاجتتپه (آنکارا) سخنرانی داشت. نویسنده و شاعر کُرد تبار اهل ترکیه است. اما به دلیل دیدگاههایش در پشتیبانی از زبان کردی، شمار زیادی از دانشجویان در سالن سخنرانی حضور یافته و به او اجازه سخنرانی ندادند. بعد هم تا بیرون رفتنش از دانشگاه، با شعار «حاجتتپه را گور تو خواهیم کرد»، او را بدرقه کردند (اصل خبر به ترکی استانبولی را میتوانید با نوشتن نام احمد تللی و حاجتتپه در وبسایتهای خبری ترکیه بخوانید).
از این دست اخبار در ترکیه زیاد میتوان شنید، خواند و حتی دید. البته پس از روی کار آمدن دولت اسلامگرای اردوغان، جلوی این تندرویها تا حدودی دارد گرفته میشود. اما کسی که ادعای دفاع از زبان مادری یا اقلیتهای زبانی دارد، نمیتواند بهطور همزمان مدافع وضعیت فرهنگی ترکیه هم باشد. ترکیه بیگمان در خیلی از زمینههای حتی فرهنگی از ایران جلوتر است و نگارنده بارها در رسانههای گوناگون به برخی از آنها پرداخته است؛ اما در مواردی همچون زبان مادری و زبانهای اقوام، ما خیلی جلوتر از آنها هستیم. اینجاست که وضعیت قومگرایانی که شیفته ترکیهاند، مشخص میشود که نه به دنبال آموزش زبان مادری، بلکه به دنبال چیزهای دیگرند.
همچنین برخی از کسانی که ظاهرا مدافع حقوق اقوام هستند نیز، در این دسته جای میگیرند. دکتر یوسف اباذری که عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران است، تاکنون چندین سخنرانی آتشین علیه ملیگرایی ایرانی، زبان فارسی، تمدن ایران باستان و... داشته، اما تقریبا در همه آنها به شدت از سیاستهای زبانی ترکیه و تاریخنگاریهای این کشور دفاع کرده است. در شماره 14 نشریه قلمیاران مقالهای داشتم با نام «در جستجوی فاشیسم» که به نقد دیدگاههای دکتر اباذری پرداختهام که به بهانه مبارزه با نژادپرستی و فاشیسم، به همه نشانههای هویتی ایران حمله کرده و به دفاع از قومگرایی ترکی میپردازد. با توجه به طولانی بودن آن مقاله، به مرور آنرا در چند بخش جداگانه در همین وبلاگ مقدمه منتشر خواهم کرد. بخش نخست آن در اینجا آمده است:
علوم اجتماعی، ایراندوستی و قومگرایی
علوم اجتماعی و بهویژه رشتههایی همچون انسانشناسی، بهطور تاریخی خود را مدافع حقوق اقلیتها و کسانی که صدایشان به گوش دیگران نمیرسد میدانند. بر همین پایه، علوم اجتماعی در ایران نیز توجه ویژهای به اقلیتها و اقوام دارد. تا آنجا که برخی از جامعهشناسان و انسانشناسان ایرانی، چهرههای شناختهشدهای در این زمینه هستند.
با این همه به نظر میآید علوم اجتماعی ایران در این زمینه دچار افراط و تفریط شده باشد. گاهی استادان این رشتهها پا را از حمایت از اقوام فراتر نهاده و به تهیه خوراک فکری برای جریانهای قومگرا میپردازند. از سوی دیگر، بسیاری از این افراد با حمله به ملیگرایی و میهندوستی، با هر گونه ابراز علاقهمندی به ایران به شدت مخالفت کرده و نشانههای فاشیسم، شوونیسم و نژادپرستی را در آن مییابند. همین است که برخی از این افراد تبدیل به منبع ارجاع و استناد جریانهای قومگرا و حتی تجزیهطلب شدهاند. این در حالی است که اگر از استثناهایی همچون دکتر حمیدرضا جلاییپور بگذریم، تقریبا هیچ یک از استادان علوم اجتماعی خود را ملزم به واکنش نشان دادن در برابر جریانهای قومگرایی که در حال نفرتپراکنی از تریبون ورزشگاهها، رسانههای مجاز و غیرمجاز، کتابهایی که مجوز چاپ و نشر از اداره ارشاد میگیرند و...، نمیبینند. آن هم در حالیکه شدت عمل و گستردگی فعالیتهای قومگرایان و تجزیهطلبان، بسیار بیشتر از ملیگرایان حتی افراطی در ایران است. نگاهی به شمار فراوان کانالهای تلگرامی (بهعنوان پر کاربردترین شبکه اجتماعی در ایران) این افراد و تعداد کاربرانشان، و مقایسه آن با کانالهای ملیگرایی، خود گواهی گویاست.
بهعنوان دانشجوی انسانشناسی که نزدیک به دو دهه است در فضای علوم اجتماعی ایران و کشورهای همسایه به سر میبرد، از این سوگیری علوم اجتماعی علیه تمدن ایران باستان و زبان فارسی از یکسو، و به سود جریانهای قومگرا از سوی دیگر، احساس نگرانی میکنم. آن هم در حالیکه بیشتر این افراد هیچ واکنشی به افراطگریها و شعارهای نفرتپراکن جریانهای قومگرا ندارند. به تعبیر شافیلد (1986)، این خود شیوهای «نژادپرستی کور رنگی» است؛ یعنی شما نشانههای نژادپرستی فرهنگی و قومگرایی (که امروزه به عنوان گونهای نژادپرستی از آن یاد میشود) را ببینی، اما چشمانت را بر روی آنها ببندی. آن هم کسانی که خود را نسبت به رشد نژادپرستی و فاشیسم در ایران، نگران نشان میدهند. گاهی ادبیات استادان علوم اجتماعی ایران در نقد و در واقع حمله به تمدن ایران و زبان فارسی آنچنان نازل و کوچه بازاری است که شاید نیازمند دیدگاه اجتماعی برای تحلیل این پدیده در بین ایشان باشیم.
همچنین به باور نویسنده، بسیاری از استادان و روشنفکران ایرانی، جزیرهنشینند. آنها هنگام پرداختن به مباحثی همچون ملیگرایی و یا بهویژه زبان اقوام، ایران را با کشورهایی همچون سوییس مقایسه میکنند؛ بدون توجه به این نکته که ایران کشوری است در خاورمیانه و نه اروپای غربی. نگارنده اکنون پنجمین سالی است که در فضای دانشگاهی ترکیه به سر میبرد. بیگمان اگر یکی از سخنانی که بسیاری از استادان ایرانی علیه تاریخ و فرهنگ ایرانی یا زبان فارسی بر زبان آورده، اینجا کسی بر زبان بیاورد، نه تنها با برخورد سخت مردم و دانشجویان، بلکه با قانون روبرو خواهد شد. دقیقا پنجشنبه گذشته در دانشگاهمان (حاجتتپه: آنکارا) نویسنده و شاعر کُرد، «احمد تِلّی» درباره ادبیات ترکی سخنرانی داشت. اما دانشجویان به دلیل دیدگاههایش در حمایت از کُردها، اجازه این کار را به وی نداده و با شعار «حاجتتپه گور تو خواهد شد» او را از دانشگاه بیرون کردند.
آنچنانکه اورهان پاموک (برنده نوبل ادبیات) یکبار به قتل عام ارامنه در دوره عثمانی اشاره کرد؛ اما دادگاهی و وادار به پوزشخواهی شد؛ وگرنه زندان چشم به راهش بود. بر پایه ماده ۳۰۱ قانون کیفری ترکیه، هرگونه توهین به روح ترکبودن جرم و مستحق مجازات است و هر نوع انتقادی به زبان، تاریخ یا بزرگان ترک، در این راستا می گنجد.
در این زمینه، استادان علوم اجتماعی در ایران، چه چپگراها، چه امتگراها و چه جهانوطنها، وجه مشترک دارند. حتی برخی از این استادان، رسما در چارچوب گفتمان قومگرایی سخن میگویند. در نوشتههای آینده (که بخشهایی از مقالهام در نشریه قلمیاران است)، تنها به یکی از این افراد میپردازیم که اگرچه با دیدگاههای چپ و فرانکفورتیاش شناخته میشود، اما دیدگاههایش کاملا در چارچوب قومگرایی نیز قابل ارزیابی است: دکتر یوسف اباذری. بهویژه که دیدگاههای وی، عصاره ادعاهای قومگرایان است و پاسخ به وی، پاسخ به قومگرایان نیز هست.
دیگر یادداشتهای رسانهای مرا میتوانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.