امیر هاشمی مقدم: فرارو

در این یکی دو روز گذشته، کلیپی همچون بمب در کانالها و شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد: آقای قرائتی در سخنرانی‌ای که از تلویزیون پخش مستقیم می‌شد، به یکباره با پرخاشگری به فردی که به نام «آقای دوربینی» مشهور است، حمله کرده و دستور می‌دهد او را از جلسه بیرون بیندازند. هم خود آقای دوربینی و هم حضار از این رفتار آقای قرائتی شگفت‌زده می‌شوند و صد البته این رفتار اگر عادی می‌بود، صدها هزار بار در شبکه‌های اجتماعی دست به دست نمی‌شد. دوربینی که از نمای پشت در حال فیلمبرداری است و اتفاقا سر آقای دوربینی را هم در کادر خود دارد، هیچ حرکت و رفتار نادرست یا غیرمعمولی از آقای دوربینی ثبت نکرده است که بخواهیم با اشاره به آن، رفتار آقای قرائتی را توجیه کنیم. درباره این رفتار آقای قرائتی چند نکته لازم به یادآوری است:

دلیل این رفتار آقای قرائتی را هنوز کسی نمی‌داند. دست‌کم در چندین شبکه اجتماعی‌ای که شخصا این کلیپ آقای قرائتی را دیدم، هیچکدام توضیحی در این باره نداده‌اند. بنابراین تنها می‌توانیم به توضیح خود آقای قرائتی در آن کلیپ استناد کنیم که می‌گوید آقای دوربینی را چندین بار در تلویزیون دیده است و حواسش را پرت می‌کند. واقعا کدام رفتار آقای دوربینی حواس آقای قرائتی را پرت کرده است؟ صرف اینکه آقای قرائتی چندین بار آقای دوربینی را در تلویزیون، به‌عنوان فردی که همیشه جلوی دوربین است دیده‌اند، باعث می‌شود حواس‌شان پرت شود؟ خب اگر اینگونه باشد از این پس هیچ چهره شناخته‌شده‌ای نباید پای منبر آقای قرائتی (یا دیگر سخنرانان) حاضر شود. چرا که حواس سخنران را پرت خواهد کرد. آقای دوربینی بارها اعتراف کرده که دوست دارد جلوی دوربینها ظاهر شده و دیده شود. اما آیا دیگران میلی به دیده شدن و شهرت ندارند؟ تنها تفاوت آقای دوربینی با دیگران این است که از روی ساده‌لوحی، حقیقت را گفته و مانند بسیاری، «خدمت به مردم» و «رضای خدا» را بهانه شهرت‌طلبی‌اش نکرده. آیا ناخودآگاه آقای قرائتی، آقای دوربینی را به‌عنوان رقیبی ندیده که ممکن است بخشی از تمرکز دوربینهای فیلمبرداری را، به جای تمرکز صرف به آقای قرائتی، به سوی خود بکشاند؟

با کدام موازین اخلاقی یا شرعی، آقای قرائتی با آبروی یک انسان، آن هم در جلوی دوربینی که پخش زنده می‌کند، بازی کرد؟ حقیقتا این رفتار آقای قرائتی را چه می‌توان نامید؟ اگر کسی دیگر با آقای قرائتی چنین رفتاری داشته باشد، چه واکنشی را می‌توان از آقای قرائتی انتظار داشت؟ از لحظه دیدن این کلیپ ده‌ها بار خودم را جای آقای معروف به دوربینی گذاشتم و هر بار مطمئن‌تر شدم که اگر جای آقای دوربینی می‌بودم، طبیعتا واکنشم خوشایند آقای قرائتی نبود؛ هرچند عمیقا باور دارم که در برابر رفتار آقای قرائتی، چنین واکنشی کاملا طبیعی می‌بود.

به جز اینکه خودم را به جای آقای دوربینی تصور کردم، چندین بار دیگر خودم را به جای دیگر حضار آن جلسه نیز گذاشتم و شگفت‌زده شدم که چرا کسی واکنشی نداشت؟ شاید چون اکنون بیرون از گود هستم، می‌گویم چرا لنگش نکردند؟ و اگر خودم هم در همان جلسه کذایی می‌بودم، ای بسا که همچون دیگر حضار ساکت می‌نشستم یا حتی با خندیدن، شریک خطا و اشتباه آقای قرائتی می‌شدم. اما واقعا این بی‌تفاوتی‌ای که گریبان ما ایرانیان را گرفته، بسیار تامل‌برانگیز است و جای اندیشیدن و واکاوی دارد.

این بی‌تفاوتی را باید در کنار دیگر رفتارهای غیراخلاقی‌مان گذاشت و آنگاه آقای قرائتی و آقایان قرائتی را مورد خطاب قرار داد: آقای قرائتی! سی و نه سال است شما بخشی از صدا و سیمای ما شده‌اید و همیشه درس اخلاق به ما داده‌اید. چرا نتیجه چنین شده است؟ چرا همچنان خود شما نسبت به بی‌اخلاقی‌ها در جامعه منتقد هستید؟ گمان نمی‌کنید ریشه اینها را باید در رفتارهای خودتان دید؟ رفتاری که نمونه‌اش را اکنون میلیونها ایرانی به چشم دیدند.

آقای قرائتی! عذرخواهی در فرهنگ والای اسلامی جایگاهی ارزشمند دارد. به دست آوردن دلی که شکسته‌ایم نیز، همچنین. آب رفته را هرگز نمی‌توان به جوی باز گرداند؛ اما دل شکسته را به دست آوردن بخشی از خطای‌مان را جبران می‌کند. از آن مهمتر، میلیونها ایرانی چشم‌انتظار الگو گرفتن از معلمی هستند که نزدیک به چهار دهه، بی‌وقفه سخن از اخلاق گفته است.