فرصتی پیش آمده تا مدتی را در آنکارای ترکیه باشم. در این مدت در کنار کارهای معمول و مطالعات، گاهی سرک به زندگی روزمره ترکیه‌ای‌ها می‌کشم و چیزهایی که به ذهنم می‌رسد را یادداشت می‌کنم. از آن میان، می‌خواهم به‌طور موضوعی برخی از آنها را کوتاه‌وار (بین 150 تا 200 واژه) در وبلاگ و فیس‌بوکم هم منتشر کنم. این مطالب نظم و ترتیبی نخواهند داشت و مثلاً دو موضوع که به فاصله چند روز پشت سر هم آمده، ممکن است ارتباط چندانی با هم نداشته باشند. شناختن ترکیه برای ما ایرانی‌ها بسیار اهمیت دارد. ترکیه با مساحتی کمتر از نصف ایران و جمعیتی برابر با ایران، تا چند دهه پیش از نظر توسعه اگر از ما عقب‌تر نبود، چندان جلوتر هم نبود؛ اما اکنون با سرعت بسیار بالایی دارد در عرصه‌های متعدد صنعت، گردشگری، سیاست و روابط بین‌الملل، ترویج و گسترش فرهنگ کشورش، قدرت و دستاوردهای نظامی، رشد اقتصادی و... پیشرفت می‌کند. هزاران گردشگر ایرانی که روزانه به این کشور سفر می‌کنند؛ هزاران سرمایه‌گذار ایرانی که دارایی‌های‌شان را در اینجا سرمایه‌گذاری کرده‌اند؛ هزاران ایرانی که ساکن و شهروند این کشور شده‌اند؛ هزاران ایرانی که اینجا را سکوی پرتاب به کشورهای اروپایی یا امریکا می‌دانند، صدها ایرانی که اینجا تحصیل می‌کنند و... خود تا حدودی گویا است. همین است که حتی چند روز پیش آیت‌الله خامنه‌ای هم در دیدار با برخی مسئولین گفته بود که ایران باید در رشد صنعت از ترکیه الگو بگیرد. به‌ویژه پس از روی کار آمدن دولت اسلام‌گرای رجب طیب اردوغان، نگاه مسئولین ایرانی بیشتر متوجه این کشور شده و روابط‌مان بهتر شده است. ترکیه می‌تواند در بسیاری از زمینه‌ها الگوی ما باشد. البته من تنها به فرهنگ این کشور و به‌ویژه مسائل مربوط به زندگی روزمره (که طبیعتاً غیرتخصصی و برای خوانندگان مختلف جذاب‌تر است) می‌پردازم و کاری به سیاست و... این کشور ندارم.