از صرفهجویی اقتصادی تا مصرف سبز
از صرفهجویی اقتصادی تا مصرف سبز
امشب دیگر واقعاً خیلی گرمام شده. معمولاً تا آنجا که امکان داشته باشد، در برابر گرما دوام میآورم تا کولر را روشن نکنم. امشب میخواستم زودتر بخوابم که صبح بتوانم به کارهایم برسم. اما توی رختخواب که رفتم، از شدت گرما خوابم نبرد. بلند شدم آمدم خودم را با یک چیزی سرگرم کنم تا شاید گرما را از یاد ببرم. نمیخواهم کولر را بیهوده روشن کنم. کولرهای گازی، نوعی ماده از خود تولید میکنند به نام کلوروفلوروکربن (CFC) که یکی از اصلیترین عوامل تخریب لایه ازن است. و این، عمدهترین دلیل من برای روشن نکردن کولر خانه است. و الا خدا را شکر، آنقدر دستم به دهانم میرسد که پول فیش برق و آب و گاز را بتوانم بپردازم؛ حتی اگر کولر گازیام همیشه روشن باشد.
چندی است دارم به این میاندیشم که چگونه میتوان مفهوم صرفهجویی را در اذهان مردم دگرگون کرد؟ اکنون مردم ما برای این صرفهجویی میکنند که هزینههایشان پایین بیاید. همه به دنبال کولر کممصرف، لامپهای کممصرف، خودروهای کممصرف، پنجرههای دوجداره برای نگه داشتن سرما و گرما، و... هستند. اما همه اینها عمدتاً به یک دلیل است: کاهش هزینه حاملهای انرژی. گواه این امر، هجوم مصرفکنندگان به سوی کالاهای کممصرف، پس از افزایش بهای بنزین و حذف یارانه حاملهای انرژی است. بیشتر تبلیغات رسانههای دولتی در زمینه کاهش مصرف نیز، به کاهش ذخایر انرژی اشاره دارد و نه زیانبار بودن استفاده از آنها. در اینباره اگر میخواهید به تبلیغات رسانهها درباره آلودگی هوا ناشی از مصرف سوخت خودروها اشاره کرده و آنرا مثال نقضی بر نوشتههای من بدانید، باید بگویم که این تبلیغ هم از زمانی رایج شد که هوا به شدت آلوده شده بود و به نوعی کار از کار گذشته بود. بحرانی که برای آلودگی هوای شهرهای بزرگ پیش آمده، در زمینه سایر انرژیها هم قابل پیشبینی است (نمونهاش، دریاچه خشکشده ارومیه، یا ریزگردها در استانهای غربی کشور است). هممیهنان ما اگر بدانند کولرشان هزینه برق چندانی نخواهد داشت، شبانهروزی آنرا روشن نگه میدارند و هر وقت سردشان شد، نهایتاً میروند زیر پتو! یا اگر بدانند پول آب ناچیز است، در باز گذاشتن شیر آب (خواه در حمامهای یکساعتهشان، خواه در شستشوی خودرو و لباس و ظرف، و خواه در آبپاشی حیاط و کوچه) کوتاهی نخواهند کرد. «پولش رو میدم» پاسخی است که عمدتاً در برابر تذکر شما مبنی بر صرفهجویی کردن در مصرف انرژی میشنوید. بنابراین راهکارهایی که در اینجا به ذهنم میرسد را با شما در میان میگذارم. شما هم اگر گزینه دیگری به ذهنتان خطور کرد، در بخش نظرات بیان کنید تا شاید بتوانیم به اندازه سهم خودمان، ذهنیت صرفهجو گرا را در دیگران فعال کنیم.
1- نخست اینکه از آموزههای دینی و اخلاقی سود ببریم. بسیاری از مردم ما متأسفانه هر چیزی مربوط به دین را بشنوند، بدون درنگ میپذیرند (علیرغم تأکیداتی که در اسلام مبنی بر اندیشیدن و تفکر شده است). میتوان در برخورد با بسیاری از مردم اسرافگر، به احادیثی همچون «الاِسرافُ مذمومٌ فی کلِّ شَیءِ اِلّا فی افعال البِرِّ» اشاره کرد و اسراف را گناه دانست. ترساندن مردم از آتش دوزخ، دستکم برخلاف بسیاری موارد دیگر، شاید اینجا نتیجه بهتری داشته باشد! (این را فقط جهت مزاح گفتم. و الا اگر با آگاهی نباشد، فردا همانند بسیاری از گناهان دیگر، یک توجیه برایش پیدا میکنند و زیر پایش میگذارند). معنای اسراف را هم فراتر از قلمرو کوچکی که برای این مفهوم در نظر گرفتهاند بکشانیم. برای نمونه، بیش از یک سال است که از خودرو به ندرت استفاده میکنم و اکنون سهمیه چندین ماه بنزین را در کارت سوختم دارم. برخی دوستان درخواست میکنند که اگر خودم از سهمیه بنزین استفده نمیکنم، آنرا در اختیار ایشان قرار بدهم تا «نسوزد». اما این از نظر من سوختن نیست. حتی اگر دولت به یکباره تصمیم بگیرد که سهمیههای بنزین را صفر کند و بنزین تکنرخی شود، باز هم آنرا مصرف نخواهم کرد. اگر بنزین را مصرف نکردهام، دلیل عمدهاش این بود که این بنزین مایه آلودگی هوا میشود. و من دوست ندارم خودم یا دیگری با این بنزین، به آلودگی هوا بیفزاییم (خدائیش توی این گرما و هوای شرجی، با دوچرخه رکاب زدن هم حال میخواهد و البته برای خودش حالی دارد!).
2- دوم اینکه بسیاری از ما ایرانیها در خودآگاه یا ناخودآگاهمان، غربزدهایم. شاید بهترین روش برای این دسته از افراد یادآوری این نکته باشد که در کشورهای غربی، مصرف حاملهای انرژی بسیار کمتر از ماست؛ در حالیکه خیلی زودتر از ما به این انرژیها دست یافتهاند و توان تولید برخی از انرژیهای جایگزینشان هم (مانند انرژی خورشیدی و انرژی باد) بیشتر از ماست.
3- سوم و مهمتر از همه اینکه آنان را نسبت به پیامدهای مصرف بیرویه انرژی هشیار سازیم. در واقع این شیوه را باید پیش و بیش از دو شیوه بالا به کار ببندیم و امیدوار باشیم که دیگر کار به استفاده از روشهای بالا (که به نظر خودم چندان درست نیست؛ اما به نوعی می توان آنها را انسان شناسی کاربردی نامید) نکشد. اینکه نه تنها هزینه ما بالا میرود، بلکه اقتصاد مملکت چقدر لطمه میخورد، هوا، آب و خاک چقدر آلوده میشوند؛ سوراخ لایه ازن بزرگتر میشود و بیماریهایی همچون سرطان افزایش مییابد؛ زمین گرم میشود و خشکسالی، افزایش ریزگردها در آسمان، آتشسوزی، سیل و... نتیجه آن خواهد بود؛ یخها آب میشود و نه تنها ذخایر آب شیرین کره زمین در آبهای شور حل و نابود میشود، بلکه سطح آبها بالاتر میآید و بسیاری از شهرها و مناطق ساحلی به زیر آب میرود؛ و... را باید یادآور شد.
4- خودمان از انرژیهای جایگزین استفاده کنیم و دیگران را نیز تشویق به استفاده از آنها نماییم. برای نمونه اکنون استفاده از آبگرمکنهای خورشیدی بسیار رایج شده است و در مناطقی که تابش آفتاب مناسب باشد، میتوان یک آبگرمکن خورشیدی با هزینهای مناسب (فعلاً از 400 هزار تومان به بالا) تهیه کرد و با نصب بر پشتبام خانه، از مصرف گاز در آبگرمکنهای گازی خودداری نمود. با نصب این آبگرمکنها، دیگر هیچ هزینهای برای گرم کردن آب آن نخواهیم پرداخت. البته میتوان با نصب تعداد بیشتری از سلولهای خورشیدی، بخشی از برق مورد نیاز خانه را نیز فراهم نمود.
5- بالاخره آنکه شیوه و سبک زندگی ما میتواند الگویی برای نزدیکانمان باشد. اگر نزدیکان ببینند که ما در مصرف انرژی صرفهجویی میکنیم، خواه -ناخواه از ما تأثیر مثبت میپذیرند. ضمن آنکه گاهی صرفهجویی کردن ما پرسشهایی را در ذهن اطرافیانمان ایجاد میکند که با طرح شدن آنها، میتوانیم باب گفتگو و هشدار دادن را با آنها باز کنیم. برای نمونه در محل کارم در دانشگاه، به ندرت کولر روشن میکنم و این هم مایه تعجب دانشجویانی است که مراجعه میکنند و هم سایر همکاران دانشگاهی. گاهی اوقات که ببینم حال و حوصله دارند، درباره چرایی کارم برایشان توضییح میدهم.
چنین شیوه مصرفی را میتوان مصرف پایدار یا سبز نامید. فقط یادمان باشد که خودمان هم بهعنوان مروجان اینگونه شیوه ها، اطلاعاتمان را در اینباره افزایش بدهیم. واقعاً خرسندم که گروههای پشتیبان محیط زیست چند سالی است در ایران رو به افزایشاند. اگر به همین میزان سطح آگاهی هم بالا برود، کم کم نتیجهاش را نشان خواهد داد؛ فقط امیدوارم آن موقع دیگر خیلی دیر نشده باشد.