انتشار نوشته­های دانشجویان در نشریه سراسری «جاده های سبز»

پس از اعلام درخواست نوشتار برای نشریه سراسری «جاده های سبز»، تعدادی از دانشجویان زحمت کشیده و نوشته­هایی را فرستادند که دو نوشته از ایشان –به علاوه نوشته خودم- درباره مشکلات و مسائل سفر در نوروز 1389 در شماره 61 این نشریه، اردیبهشت 1389 منتشر شد. به این دوستان شادباش گفته و از سایر دوستانی که نوشته­های­شان را فرستادند، اما منتشر نشد نیز سپاسگزاری می­کنم. منتظر نوشته­های بعدی ایشان هستم.

خیابانهای سر در گم:

امسال سفر نوروزی­ام را با سهمیه 20 لیتری نوروزی آغاز کردم. سهمیه­ای که هنوز هم نمی­فهمم بر چه اساس و برای کدام مسیر تعیین شده است. شاید تنها برای سوزاندن در ترافیک جاده­ها! راه یزد و کرمان را در پیش گرفتم. درباره این دو در حال قلم­فرسایی در وبلاگم هستم. اما دیدم بد نیست یکی از عمده­ترین مشکلات این سفر را با دوستان نیز در میان بگذارم. در شهرهای این دو استان، تابلوهای راهنما و همچنین تابلوهای نام خیابانها یا وجود خارجی ندارد و یا آنکه در محل قابل رویت نصب نشده است. در میدانهای ورودی شهرها گاهی می­شد چندین نقشه راهنمای شهر و معرفی مکانهای دیدنی دریافت کرد. حتی در شهر یزد، نقشه راهنما را با بلوتوث به تلفن همراه شما منتقل می­کردند که در نوع خود، خدمتی شایسته بود. اما زمانی که وارد شهر می­شدی، یافتن و دیدن تابلوهایی که باید نام خیابانها را نشان می­داد، جستجو و تلاشی خستگی­ناپذیر می­طلبید. این را در مقایسه با شهرهای استانهای شمالی­تر همچون اصفهان، تهران، مازندران و... بیان می­کنم. در این استانهای مرکزی و شمالی، نام هر خیابان را معمولا می­توان به سادگی روی یک تابلوی پایه­دار در سمت راست ورودی خیابان، و همچنین روی تابلوی کوچکتری که روی دیواری در همان ابتدای خیابان نصب شده است، دید. اما در شهرهای این دو استان، و به ویژه در شهرهای استان کرمان، یافتن چنین تابلوهایی واقعا دشوار بود. این سردرگمی را می­شد از پرسشهای دیگر مسافران نیز فهمید که نام خیابانهایی که درونش توقف کرده بودند را از شهروندان می­پرسیدند. ضمن آنکه نام برخی از خیابانها که به تازگی تغییر یافته بود، هنوز برای شهروندان نیز ناشناخته بود. حتی هنوز هم گمان می­کنم که نقشه و کروکی شهری همچون رفسنجان، با واقعیت تطبیق نداشت. مثلا برای رفتن به خانه حاج آقا علی به عنوان بزرگترین خانه خشتی جهان، بارها و بارها بر اساس نقشه شهر را دور زدم، اما هیچ یک از خیابانها و میادینی که در نقشه دیده می­شد را نمی­یافتم. جالب­تر آنجا که خود شهروندان نیز کروکی نقشه را نادرست می دانستند و همین امر، بر من نیز مشتبه شد. بهرحال و حتی با پذیرش این فرض که نقشه­ها درست ترسیم شده بودند، کمبود تابلوهای راهنما در این شهرهای این دو استان، نقشه­ها را عملا بلااستفاده کرده بود.

امیر هاشمی مقدم

عضو هیئت علمی گروه مدیریت جهانگردی دانشگاه غیرانتفاعی مازیار

*****************************

 

 نبود برنامه های شادی بخش

درباره سفرهایی که در ایام نوروز سال جاری به عنوان راهنمای تور در مسیرهای مختلف و شهرهای مختلف همراه با مسافران ایرانی در تورهای داخلی بودم، به معضلی مشترک برخوردم که ذکر آن را خالی از لطف نمی دانم.

مسافرانی که تورهای داخلی را برای گذران تعطیلات خود انتخاب می کنند اکثرا افرادی هستند که در دوران بازنشستگی بسر می برند و به دلیل دوری از فرزندان خود (به دلیل مشغله ایشان و یا اقامتشان در خارج از کشور) مشتاق حضور در سفرهای گروهی هستند. بنابراین مواجهه با این قشر مستلزم سرویس دهی مضاعف نسبت به شرح وظایف تعریف شده برای راهنمای تور است. این قشر از گردشگران انتظار دارند تا راهنمای تور در تمامی طول سفر اوقاتی خوش و سرگرم کننده را برایشان مهیا کند که این خود برای سفرهای زمینی با بعد مسافت بالا انرژی بالایی را از راهنمای تور می طلبد. جالب اینجاست که علیرغم تاکید بر گسترش گردشگری فرهنگی و پرداختن به تاریخ شهرها و ارائه ی اطلاعات در مورد معماری و جاذبه های فرهنگی مقاصد، گردشگران به طور فزاینده ای خواستار گنجاندن برنامه های سرگرم کننده و مهیج به جای اهداف مذکور می باشند. به جرات می توان گفت که راهنمای تور برای مسافران ایرانی به خصوص در سفرهای داخلی برای اینکه رضایت مسافران را جلب کند بایستی به یک showman)) تغییر ماهیت دهد. عدم وجود برنامه های سرگرم کننده و ویژه ی شاداب سازی گردشگران در مقاصد گردشگری راهنمای تور را با حالاتی چون خستگی مضاعف گردشگران که ناشی از خشکی سفر و جدیت تاریخی و فرهنگی برنامه های گنجانده شده در تور می باشد مواجه می کند. نقاط ضعف برنامه ریزان گردشگری شهرهای مقصد برای ایجاد اوقات مفرح در کنار جاذبه های تاریخی سبب میشود تا گردشگران توقع اجرای برنامه های سرگرم کننده و پر کردن این خلا را از راهنمای تور داشته باشند. متاسفانه در تورهای داخلی به دلیل وجود این کمبود در مقاصد گردشگری شاهد گریز گردشگران به خصوص قشر جوان از بار فرهنگی و تاریخی تورها هستیم که این معضل را می توان با چند بعدی کردن برنامه ریزی مسئولان گردشگری استانها یا نواحی و پرهیز از نگاهی خشک و خالی از توجه به خواسته های روحی گردشگران که چیزی جز کسب روحیه ای تلطیف شده و پر انرژی از سفرهایشان نیست، برطرف نموده و از طرفی راهنمای تور که عنوان نماینده ی فرهنگی را به دوش می کشد را نیز وارد مباحث حاشیه ای ننمود.

حامد واحدی اردکانی (کارشناس مدیریت جهانگردی از دانشگاه مازیار)

******************************** 

 

گرفتاری در بین برف

روز دوم بهار همراه خانواده از این مسیر به تهران رفتیم. این اتوبان از دو قسمت رشت-منجیل و منجیل-قزوین تشکیل شده است. در راه رفت از اینکه به جای جاده باریک و پرپیچ و خم منجیل-قزوین مسیر جدیدی را تجربه می کردیم خیلی خوشحال شدیم و در مقصد هم کلی از محسنات آن برای اقوام تعریف کردیم.

پس از چند روز با آسودگی از مسیر به سمت رشت حرکت کردیم. وقتی که به ورودی اتوبان رسیدیم با 2 ماشین پلیس مواجه شدیم که راه را مسدود کرده بودند و خودروها را به سمت جاده قدیم هدایت می کردند. باران نم نم می بارید، طبق معمول چشمانم را بستم و تصمیم گرفتم تا منجیل بخوابم. نیم ساعتی نگذشته بود که با صدای پدرم که می گفت: «ماشین داره لیز می خوره» از جا پریدم. باورم نمی­شد؛ همه جا پر از برف بود. 4-5 عدد ماشین با هم برخورد کرده بودند و بقیه نیز به سختی اتومبیلشان را کنترل می کردند. به کندی حرکت می کردیم که در گردنه کوهین کاملا متوقف شدیم. پس از ساعتها بلاتکلیفی از مسافرینی که پیاده شده و در پی علل توقف خودروها به سمت جلو رفته و در حال برگشت بودن شنیدیم که پلیس از تردد خودروها جلوگیری می کند و باید بازگردیم. از آنجائیکه تا نزدیکترین دور برگردان چند کیلومتر فاصله داشتیم و در پشت سر و جلویمان هم تا چشم کار می کرد اتومبیل بود چاره ای نداشتیم. با فرا رسیدن شب و همراه نداشتن لباس گرم و مواد خوراکی و رو به اتمام بودن بنزین ماشین اوضاع سخت تر شد. بالاخره پس از 6 ساعت مسیر باز شد و جای خوشحالی است که اتوبان مسدود شده بود وگرنه با توجه به جدیدالتاسیس بودن و عدم وجود امکانات و دوری از آبادیها مسافرین دچار مشکلات بیشتری می شدند.

هرچند که اطلاع رسانی پلیس در ابتدای مسیر و نصب چند تابلو راهنما می توانست از بروز این مسائل جلوگیری کند و مسافرینی که امکاناتی به همراه نداشتند قبل از اینکه دیر شود به سمت شهر بازگردند.

مانا کبیری: دانشجوی مدیریت جهانگردی دانشگاه غیرانتفاعی مازیار