جشن مهرگان فرخنده باد!

در روزشمار کهن ایران، هر یک از سی روز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. پیشینیان در هر ماه که نام روز و نام ماه یکی بود، آن را جشن می­گرفتند. بنابر همین سنت روز شانزدهم از ماه مهر مصادف با روز مهر است و در این روز جشن مهرگان به پا می­شده است. اما از آنجا که در گاه­شماری ملی سال 1304، شش ماه آغازین سال 31 روزه شمرده شد، بنابراین «مهر روز» ماه مهر، شش روز به عقب می­آید و دهم مهرماه، برابر با جشن مهرگان می­شود. از این پس اگر فرصت و مجالی باشد، تلاش خواهم کرد جشنها و روزهای ویژه ایران باستان را در همین وبلاگ معرفی کنم. با مهرگان آغازیده­ام. و البته نوشته زیر، بخشی دستکاری شده از پژوهشی است که ترم گذشته، یکی از دانشجویان درس «فرهنگ عامه» انجام داد. با سپاس از آقای محمدرضا گوهری. همچنین در نوشته­ای جداگانه، به یکی از کیش­های بازمانده از آیین مهر در ایران امروز خواهم پرداخت.

 

... می­ستاییم مهر ِدارنده دشتهای پهناور را،

او که به همه سرزمینهای ایرانی،

خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می­بخشد ...

«اوستا - مهریَشت»

 

«جشن مهرگان» که در گذشته آن را «میتراکانا» یا «متراکانا» می­نامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار می­شد، پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانی و هندی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» که از مهر روز آغاز شده تا رام روز به اندازه شش روز ادامه دارد.

«مهریشت» نام بخش بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهریشت، دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهن­ترین بخشهای اوستا بشمار می­آید. مهریشت از نگاه اشاره­های نجومی و باورهای کیهانی از مهم­ترین و ناب­ترین بخش­های اوستا است. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانیان، به جا مانده است.

روز آغاز جشن مهرگان، «مهرگان همگانی» یا «مهرگان عامه» و روز انجام، «مهرگان ویژه» یا «مهرگان خاصه» نام دارد.

همانگونه که می­دانیم در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش می­شد: تابستان (هَمَ) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان بزرگ و مهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو جشن با هم برابری می­کرده است.

پیدایش مهرگان

پیشینه جشن مهرگان به اندازه قدمت ايزدش، میترا است و تا آن جا که بن­نوشتهای موجود نشان می­دهد، اين جشن دست­کم از دوران فريدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامه فردوسی به روشنی به پیدایش اين جشن در دوران پادشاهی فريدون اشاره کرده است:

فریدون چو شد بر جهان کامکار              ندانست جز خویشتن شهریار

به رســم کیان تاج و تخت مهی               بیاراست  با  کاخ  شاهنشهی

به  روز خجسته ســر مهر ماه                به  سر  بر نهاد آن کیانی کلاه

زمانه بی اندوه گشـت از بدی                 گرفتند  هر  کــس ره  بـخردی

دل  از  داوری هـا بپرداخـتـنـد                به آیین، یکی جشن نو ساختند

نـشـسـتـنـد  فرزانگان،  شادکام               گـرفتند هـر یک ز ياقوت، جام

می روشن و چهره ی شاه نـَو                جهان  نو  ز  داد از سر ِماه نـَو

بـفـرمـود  تا  آتش  افـروخـتـنـد               همه  عنبر  و  زعفران سوختند

پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت              تن آسانی  و خوردن آیین اوست

کنـون  یـادگـارسـت  ازو ماه مـهر           به کوش و به رنج ایچ منمای چهر

 

در کتاب «تلمود»، از کتب مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این نشان می­دهد که این جشن در بسیاری از مناطق دنیای باستان برگزار می­شده است.

این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم می­توانستند در حضور پادشاهان به صورت همگانی باده­گساری کنند.

در این روز موبد موبدان خوانچه­ای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر، سیب، به، انار، و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه «مورد» گذاشته بود، واج­گویان (زمزمه­کنان) نزد شاه می­آورد. هفت «مورد» و هفت چیز دیگر که در خوانچه می­گذاشتند، همان «هفت چین» بود که جزو تشریفات جشن نوروز و مهرگان به حساب می­آید.

در نظم و نثر پارسی از روزگاران گذشته، درباره جشن مهرگان گفت وگو و اشاره بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیینهای گذشته و آدابشان را همچنان نگه می­داشتند و هنگامی که فرصتی به دست می­آوردند، این آداب و آیینها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار می­شد و هنگامی که سخت­گیری تازیان در این­باره آغاز می­شد، ایرانیان به گونه­های پنهان آیین­های خود را برگزار می­کردند. سرانجام به انگیزه اهلیت این آیینها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا زیر همان عنوانها و یا زیر سرپوش­ها و عنوان­هایی تازه مورد پذیرش و اقتباس تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار می­گرفت. از آن جمله است جشن مهرگان. ابومسلم خراسانی، برمکیان و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند. واژگان «مهرجان» (مهرجانات) و «نیروز» که معرب شده مهرگان و نوروز است و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای عرب­زبان حاشیه خلیج فارس و برخی از کشورهای شمال آفریقا به مفهوم جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو فرهنگی کشورهای مسلمان و عرب زبان گردیده است نیز، نشانه دیگری است بر فر و شکوه این دو جشن باستانی. شایان یادآوری است برخی پژوهشگران بر این باورند که مراسمی همچون «قالی­شویان» مشهد اردهال که در دومین جمعه پاییز هر سال برگزار می­شود (و آنرا در چند روز آینده معرفی خواهم کرد) ریشه در آیین مهر دارد.

برخی از پیشینیان به برتری مهرگان بر نوروز باور داشتند و حتی بیرونی که به سخت­کوشی و پرکاری نامدار است گویا بایسته خویش می­داند که در مهرگان و نوروز بیاساید.

با نگاهی با آثار بجا مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون فردوسی، بیرونی، اسدی توسی، بیهقی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثار شاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... می­توان به راحتی شیوه برگزاری جشن مهرگان در دوران پیشین را دریافت.

 

چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان در تهران

امروزه در تهران جشن مهرگان توسط انجمن زرتشتیان تهران در همایشگاه «مارکار» در منطقه تهرانپارس برگزار می­شود. از آنجا که مهر روز از مهر ماه در تقویم زرتشتیان جزو تعطیلات رسمی آنها محسوب می­شود، همه زرتشتیان با اشتیاق و آسودگی خاطر در این مراسم شرکت می­کنند.

برنامه­هایی که در این مراسم اجرا می­شود، شامل: گات­خوانی، شاهنامه­خوانی، چکامه­سرایی و موسیقی می­باشد؛ ولی سال گذشته (1387) تقدیر از یکصد تن از دانش­آموزان زرتشتی هم به برنامه­ها اضافه شد.

روح­الامینی درباره جشن مهرگان می­نویسد: «امروزه جشن مهرگان، به شیوه­ای که در کتاب­های تاریخی سده­های چهارم و پنجم و ششم آمده، نه در دستگاه­های دولتی و حکومتی برگزار می­شود و نه در گردهمایی­های غیررسمی، نزد عامه مردم. دست­کم در دو سده اخیر نیز از برگزاری آن آگاهی در دست نیست.»

اما اکنون چند سالی است که این جشن توسط ایرانیان علاقمند به فرهنگ باستانی ایران گرامی داشته می­شود. انجمن­های زرتشتیان در شهرهای تهران، یزد، کرمان و شیراز مهرگان باستانی را با کیفیت­های متفاوتی جشن می­گیرند.

مقالات، پژوهش­ها و اشعاری که به مناسبت مهر و مهرگان به ویژه در نشریه­هایی که در ماه مهر منتشر می­شود و تعدادشان کم هم نیست باعث شده مهرگان در خاطره و حافظه جمعی مردم ایران زنده بماند. به عبارتی ماهنامه­ها و هفته­نامه­های ادبی و اجتماعی سده اخیر، مهرگان را دست­کم میان قشر فرهیخته ایرانی زنده نگاه داشته است.

امروزه هم میهنانمان چند روز مانده به پاییز با خانه­تکانی به پیشباز پاییز و مهرگان می­روند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانه­ها را آب­پاشی و جارو کرده و پس از آن با رفتن به نیایشگاه­ها و گردهم آمدن با تهیه خوراک­های سنتی از یکدیگر پذیرایی می­کنند و با سخنرانی، خواندن سرود و شعر و دکلمه جشن مهرگان را با شادی برپا می­کنند.

جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی همراه است؛ بدین­گونه که در روز پنجم پس از مهرگان، گروهی از زرتشتیان که بیشتر آنان را جوانان تشکیل می­دهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی، گرد هم می­آیند و «گروه ساز» را تشکیل می­دهند (سازشان را دف و سرنا شامل می­شود)، آنها با هم حرکت کرده و به دید و بازدید مشغول می­شوند و به خانه اطرافیان خود می­روند؛ کدبانوی هر خانه مانند همه جشن­های ایرانی نخست آینه و گلاب می­آورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهره آنها نگه می­دارد و سپس «لــُرَک» را که فراهم نموده میان همه گروه پخش می­کند، این آجیل مخصوص، مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با شربت و چای پذیرایی می­شود.

آنگاه یکی از افراد گروه ِساز که صدایی رسا دارد نام کسانی را که پیش از این در این خانه سکونت داشته و اکنون درگذشته­اند باز می­گوید و برای همه آن­ها آمرزش و شادی روان آرزو می­کند.

پس از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت می­کنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بسته­اند می­ریزند و از خانه بیرون می­آیند و به خانه پسین می­روند. چنانچه در خانه­ای بسته باشد برای لحظه­ای بیرون خانه می­ایستند و با بیان نام درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آن ها درود می­فرستند.

برخی از خانواده­ها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به گروه می­دهند و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست می­کنند و گوشتهای بریان شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همراه با سبزی داخل آن قرار داده به گروه می­دهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و گوشت و سبزی گردآوری شده را در میان شرکت­کنندگان پخش می­کند.

مردم تا آنجا که امکان دارد با لباسهای ارغوانی یا سرخ گرد هم آمده و به پایکوبی و شادی می­پردازند و هر یک چند نبشته شادباش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند.

خوان یا سفره مهرگانی نیز همچون سفره هفت سین نوروز و دیگر سفره­های جشن­های ایرانی، هفت­چینی از میوه­ها و خوراکی­هاست همراه با شاخه­هایی از درختان «سرو»، «مورد» و «گز» و شربتی از عصاره «هوم» (هَئومَه) که با شیر رقیق­شده و نان مخصوص «لورگ» که روی پارچه­ای ارغوانی گرد ِیک آتشدان چیده می­شوند.

هفت میوه همچون سیب، انار، ترنج، سنجد، بی (به)، انگور سفید، انجیر، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرمالو و... .

آجیل ویژه­ای از هفت خشکبار از جمله مغز گردو، پسته، مغز فندق، بادام، تخمه، توت خشک، انجیر خشک، نخودچی و... .

آش هفت غله از گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن.

کاسه­ای پر از آب و گلاب و سکه و برگ آویشن همراه با گل­های بنفشه و نازبو (ریحان)، آیینه، سرمه­دان، شیرینی و بوی­های خوش همچون اسفند و عود و کُندر.

 

.............................

منابع:

روح­الامینی، محمود (1376)، آئینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران: آگاه؛


http://www.persianhistory.blogfa.com/post-106.aspx


http://www.aariaboom.com/content/view/563/69/


http://doreroozgaran.blogspot.com/2008/09/blog-post_18.html


http://www.irani.at/html/persien/persien_mehregan_farsi.php


http://www.anjomanemobedan.org/index.php?option=com_content&view=article&id=193%3A-----&catid=8&Itemid=59