سپاه، روزنامه کیهان، و دیدگاه پاسداران
سپاه، روزنامه کیهان، و دیدگاه پاسداران
روزنامه کیهان از آن دسته رسانههایی است که به سراغ مخاطب میرود. کارکرد رسانه باید به گونهای باشد که مخاطب به سراغ رسانه برود. اما کیهان از رسانههایی است که برایش بازاریابی میشود. بسیاری از ارگانهای دولتی جزو مشتریان دائمی روزنامه کیهاناند. و برخی از این ارگانها، کارمندان و پرسنلشان را نیز مشترک این روزنامه میکنند. بودجه و یارانه دولتی هم که خرجش میشود و بنابراین نگرانی چندانی از این بابت ندارد. همین است که میبینیم روزنامه کیهان با بهای یکصد تومان عرضه میشود؛ در حالیکه روزنامههای مشابه کیهان (از نظر ظاهری) چند برابر بهای آنرا دارند. سپاه پاسداران یکی از ارگانهایی است که دیدگاهش در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و حتی هنری و فرهنگی، منطبق با روزنامه کیهان است. روزنامه کیهان هم مبلغ و مروج اندیشههای و آراء سپاهیان است. از سوی دیگر، سپاه از معدود ارگانهای (حتی نظامی) است که دیدگاههای همه پرسنل آن، از بالاترین مقام گرفته که فرمانده کل سپاه باشد تا پاسدارهای کادر و افسری، بسیار شبیه هم است. برای نمونه اگر امروز سردار جعفری درباره یک مسئلهای اعلام موضع کند، اگر پاسداران در اینباره آگاهی داشته باشند، همان موضع را دارند؛ و اگر آگاهی از آن موضوع نداشته باشند، یقینا باز هم همان موضع را اتخاذ خواهند کرد. با این توضیحات، اگر بین دیدگاه روزنامه کیهان و دیدگاه یکی از فرماندهان سپاه اختلاف نظر پیش بیاید، به نظرتان موضع پاسداران به کدام یک نزدیکتر خواهد بود؟ پاسخ را در هدفم از نگارش این نوشته خواهید یافت. میخواهم درباره میزان تأثیر رسانه بر افکار بنویسم. حال پاسخ را یافتید؟!
سردار محسن رضایی، سالها فرمانده سپاه بود. با وجود همه حرف و حدیثهایی که پشت سر وی وجود دارد، اما بهرحال از مهمترین و تاثیرگذارترین فرماندهان جنگ و همچنین دوره پس از جنگ بود. در سال 1376 [اگر اشتباه نکنم] پس از چند بار تکذیب و تأیید، بالاخره جایش را به سردار صفوی داد و عضو و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. پس از روی کار آمدن آقای احمدینژاد و برخی مشکلات درونجناحی و مدیریتی، محسن رضایی به یکی از منتقدان سرسخت احمدینژاد تبدیل شد که از پایگاهاش، خبرگزاری و سایت «بازتاب»، انتقادات تندی را بر عملکرد دولت نهم وارد میکرد. انتقاداتی که هرچند اگر کسی جز محسن رضایی در پشت آنها بود، میتوانست عواقب وخیمی برای منتقدان به بار آورد؛ اما بازتاب هم بالاخره متوقف شد تا پس از مدتی وقفه، با نام «تابناک» و البته با همان دیدگاهها و همان شیوه انتقادی، دوباره آغاز به کار کند. با وجودیکه دولت نهم مدعی است هیچ رسانهای در اختیار ندارد!!!، روزنامه کیهان عمدهترین پایگاه حمایتی از آنست. همان روزنامهای که مسئولش، شریعتمداری، جایزه «منتقد منصف»! را از آن خود کرد و معنای انتقاد و منتقد را برای دیگران روشن ساخت! در این میان، خبرگزاری تابناک که وابسته به رضایی است با روزنامه کیهان که در اختیار شریعتمداری است، بارها برای یکدیگر شاخ و شانه کشیدند؛ تا جاییکه کیهان در یکی از نوشتههای اخیر خود، جریان ساخت همکار و دوست برای صهیونیستها را تعمیم داده و این بار، تابناک را متهم به بیان نظرات صهیونیستها و منافقین کرده است و البته بیپاسخ هم نماند. در همین گیر و دار بود که سفر کوتاهی به اصفهان داشتم و با دامادمان، پاسداری که در اخلاصش کوچکترین شکی ندارم و البته از آن کیهانیهای حرفهای! است، در اینباره گفتگو کردم. آنچه برایم جالب بود به تغییر موضع دامادمان [و بطور کلی پاسدارها] از حمایت محسن رضایی به طرد او بر میگشت. پاسدارها تا جایی که مطلعم، محسن رضایی را حتی پس از کنارهگیریاش از فرماندهی سپاه، همچنان به عنوان مدیری کارآمد برای نظام میشناختند. اما در رودررویی وی با کیهان، بدون کوچکترین شک و شبههای، جانب کیهان را گرفته و اکنون رضایی را به عنوان شخصی میشناسند که با سخنان و کارهایش، نظام را زیر سوال میبرد. دلیل این تغییر موضع، کاملا روشن است: پاسداران مشتریان پر و پا قرص کیهاناند و کیهان هر آنگونه که بخواهد، اندیشههای آنان را شکل میدهد. پاسدارها کمتر با اینترنت سر و کار دارند و اگر هم داشته باشند، بیشتر ترجیح میدهند به سراغ سایتهای حامی دولت و همسو با دیدگاههای کیهانی بروند. از آنسو، تابناک نیز موفق شده است قشر عظیمی از کاربران اینترنت را با دیدگاههای خود همسو کرده و با تحریک آنها، ایشان را به موضعگیری علیه کیهان بکشاند. همین است که بسیاری معتقدند اگر رسانههای ایران و در رأس آنها، تلویزیون که مثلا رسانهای ملی است، در بحث انتخابات بخواهد همچنان مروج دیدگاه و کارهای احمدینژاد باشد، انتخابات سالم نخواهد بود و پیشاپیش، برنده آن مشخص است.