انسان شناسی عمومی: ترجمه ای به نام تالیف: دزدی علم
این نقد و بررسی در شماره 6 کتاب ماه علوم اجتماعی، شهریور 1387 منتشر شد و البته پیامدهای خوبی برام نداشت...
امیر هاشمی مقدم
moghaddames@gmail.com
یکی از ملاکهای میزان اقبال از یک رشته و موفقیت آن، به میزان کتب منشر شده در آن زمینه بر میگردد. طبعا استقبال از یک رشته، منجر به افزایش تقاضا در حوزه کتب مربوطه شده که خود این امر، نتیجتا باید تألیف و یا دست کم ترجمه آثاری را در آن زمینه در پی داشته باشد. رشته انسانشناسی اگرچه قدمتی نهچندان طولانی (و البته بسیار بیشتر از بسیاری دیگر رشتهها) در کشور ما دارد، اما باز هم آنچنانکه بایسته و شایسته این رشته بود، نتوانست آثار مکتوب تولید کند. خوشبختانه چند سالی است که این رشته به همت تنی چند از اساتید فعالش، شاهد افزایش تولید آثاری در زمینههایی چون کتب تألیف و ترجمه، مقالات تألیف و ترجمه، کارگاهها و اردوهای آموزشی، سمینارها و همایشها و... بوده است. هرچند بسیاری از این آثار، نهتنها سطحی بوده، بلکه از ناآگاهی مخاطبان خود سوءاستفاده کرده است، اما بهرحال ظاهرا این هم جزئی جداییناپذیر از جامعهشناسی علم –بویژه در این کشور- است.
دکتر اصغر عسکری خانقاه، به حق یکی از اساتید رشته انسانشناسی در ایران است که طی سالیان متمادی فعالیت خود در حوزه انسانشناسی –بویژه انسانشناسی زیستی- آثاری چند بصورت تألیف و ترجمه از خود بر جای گذاشته که در خیلی موارد، خلأهای موجود را پر نموده است. درباره آثار ایشان، تاکنون افرادی که شایسته نقد و بررسی اینگونه آثار هستند، مطالبی را در جراید و مجلات مربوطه به چاپ رسانده، و مزایای این آثار را خاطرنشان کردهاند. ما نیز به زعم خود در اینجا تنها به معرفی کتاب «انسانشناسی عمومی» ایشان و به بهانه چاپ چهارم این اثر میپردازیم.
انسانشناسی عمومی:
اصغر عسگری خانقاه و محمد شریف کمالی، انتشارات سمت، چاپ چهارم: 1386.
کتاب مذکور، ظاهرا به همت دکتر عسگریخانقاه و دکتر محمد شریفکمالی نگاشته شده و در سال 1378 توسط انتشارات سمت به چاپ رسیده است. علیرغم اینکه بسیاری از مباحث انسانشناسی –بویژه انسانشناسی فرهنگی- را تحت پوشش قرار میدهد، علیایحال با مردمشناسی ایران انسی ندارد.. این سخن را بارها شنیدهایم که «ایران؛ بهشت مردمشناسان است». و حال آنکه در این کتاب، به جز در مقدمه، دیگر سخنی از ایران به میان نیامده است. نه از فرهنگها و اقوام ایرانی، نه از مردمشناسان ایرانی، نه از آثار مردمنگاریای که در ایران صورت گرفته، و نه از دانش مردمشناسی در این کشور. بویژه آنجا که سخن از کاربردها و آینده انسانشناسی میرود، جای خالی بحث درباره جایگاه انسانشناسی ایران حس میشود. البته علت عمده این مسئله را در ادامه روشن خواهیم نمود. در توضیحی که انتشارات سمت در ابتدای این کتاب درباره آن نوشته، چنین آورده است: «کتاب حاضر برای دانشجویان رشته جامعهشناسی [بطور کلی علوم اجتماعی] در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس مبانی انسانشناسی به ارزش 2 واحد تدوین شده است». در حالیکه حجم 574 صفحهای این کتاب بیش از آنی است که بتوان برای تدریس دو واحد درس مبانی استفاده نمود. بویژه زمانی که برای خواننده ایرانی نامأنوس باشد. هرچند در پیشگفتار، مولفان به معرفی اجمالی فصلهای کتاب میپردازند، اما در اینجا به چند نکته درباره فصلهای مختلف کتاب میپردازیم که از قلم نویسندگان آن افتاده است.
فصل اول کتاب، معرفی اجمالی رشته انسانشناسی و شاخههای آن است.
فصل دوم تا انتهای فصل پنجم، مباحث مربوط به حوزه تخصصی مولفان، یعنی انسانشناسی زیستی است. این فصلها در واقع میتوان گفت بخشهایی از کتاب انسانشناسی زیستی همین نویسندگان است که در اینجا رنگ و لعابی دیگر یافته است. برای مثال، فصل پنجم که «اختلافات انسانی و نژاد» نام دارد، تقریبا همان مباحث فصل نوزدهم کتاب انسانشناسی زیستی تحت عنوان «نژاد و اختلافات انسانی» را در بر میگیرد. از فصل ششم تا نهم به مباحث انسانشناسی باستانشناختی پرداخته که روشهای باستانشناسی، دورههای زندگی بشر و دستاوردهای آنرا از دورههای پارینهسنگی تا ظهور تمدن در بر میگیرد. فصل دهم که به مفهوم فرهنگ میپردازد، در برخی جاها، برداشت آزاد، و در اغلب موارد ترجمهای است لغت به لغت و بدون کم و کاست از بخش فرهنگ کتاب (Cultural Anthropology) اثر هاویلند. فصل یازدهم به مکاتب فکری در انسانشناسی فرهنگی میپردازد که این فصل هم اگرچه نامحسوس، اما برداشتی است از همان اثر هاویلند. اگرچه از ابتدای کتاب تا اینجا، گردآورندگان کتاب بطور نه چندان صریح از منابع در دسترس اقتباس کردهاند؛ اما از فصل دوازدهم به بعد، کتاب دقیقا رنگ ترجمه به خود میگیرد. یعنی از این فصل به بعد، تمامی فصول از فصلهایی با نام مشابه از کتاب هاویلند ترجمه شده است. برای روشنتر شدن بحث، بخشهای ترجمه شده از کتاب هاویلند را در کتاب دکتر عسگری جستجو می کنیم:
صفحات بحث |
در کتاب انسانشناسی عمومی دکتر عسگری خانقاه |
pages |
در کتاب نوشته هاویلند تحت عنوان Cultural Anthropology |
52-233 |
فصل 10: مفهوم فرهنگ* |
7-22 |
Chapter 1: anthropology studies culture |
99-276 |
فصل 12: زبان و فرهنگ |
91-111 |
Chapter4:language and communication |
25-300 |
فصل 13: روانشناسی و فرهنگ* |
119-38 |
Chapter 5: personality and culture |
52-327 |
فصل 14: معاش و بدست آوردن غذا* |
147-72 |
Chapter 6: patterns of subsistence |
76-353 |
فصل 15: نظامهای اقتصادی |
261-80 |
Chapter 10: economic systems |
97-377 |
فصل 16: خانواده و ازدواج |
187-204 |
Chapter 7: marriage and the family function |
420-398 |
فصل 17: خویشاوندی |
213-29 |
Chapter 8: kinship and descent |
42-421 |
فصل 18: طبقات سنی، تمایلات مشترک و طبقه بندی اجتماعی |
235-50 |
Chapter 9: other forms of social organization |
74-445 |
فصل 19: سازمان سیاسی و کنترل اجتماعی در جوامع انسانی |
287-300 309-21 |
Chapter11:political organization Chapter 12: social control |
92-475 |
فصل 20: مذهب |
333-49 |
Chapter 13: religion and ma |
512-493 |
فصل 21: هنر |
359-75 |
Chapter 14: the arts |
37-513 |
فصل 22: تغییر فرهنگی |
384-400 |
Chapter 15: culture change |
فصلهایی که با علامت (*) مشخص شدهاند، بخشهایی ترجمه و بخشهایی برداشت آزاد را شامل میشوند.
اما برای نمونه، به بررسی تطبیقی فصل دوازدهم کتاب «انسانشناسی عمومی» تحت عنوان «زبان و فرهنگ» (صص: 299-276) با فصل چهار کتاب Cultural Anthropology نوشته هاویلند تحت عنوان «Language and Communication» (pp: 91-111) میپردازیم.
صفحات بحث |
در کتاب انسانشناسی عمومی دکتر عسگری خانقاه |
pages |
در کتاب نوشته هاویلند تحت عنوان Cultural Anthropology |
277 |
طبیعت زبان |
92 |
The nature of language |
278 |
صدا و شکل زبان |
93 |
The sound and shape of language |
280 |
صدا شناسی |
93 |
Phonology |
282 |
دستور زبان و ترکیب |
94 |
Grammar and syntax |
284 |
فرا زبان یا پیش از زبان |
94 |
Paralanguage |
285 |
حرکات و اشارات صورت و بدن |
95 |
Kinesics |
286 |
تغییرات زبانی |
98 |
Linguistic change |
290 |
زبان در وضع فرهنگی خویش |
102 |
Language in its cultural setting |
290 |
زبان و تفکر |
103 |
Language and thought |
292 |
اصطلاحات خویشاوندی |
105 |
Kinship terms |
293 |
کلمات تابو |
106 |
Taboo words |
294 |
لهجههای اجتماعی |
107 |
Social dialects |
296 |
منشأ و اهمیت زبان در فرهنگ انسانی |
109 |
The origins of language |
تمامی فصول بعدی، همینگونه از کتاب هاویلند ترجمه شدهاند. دقت این ترجمه، به حدی است که میتوان کتاب انسانشناسی عمومی دکتر عسگری خانقاه را در کنار کتاب cultural Anthropology هاویلند به عنوان منبعی بسیار مفید برای علاقمندان به تمرین زبان تخصصی انسانشناسی معرفی کرد. برای نشان دادن میزان دقت ترجمه اثر و بهعنوان خاتمه بحث این کتاب، چند خط از کتاب انسانشناسی عمومی را بصورت تصادفی انتخاب کرده و تطابق آنرا با Cultural Anthropology بصورت مقایسهای نشان دادهایم:
Hoviland, William A (1978), Cultural Anthropology, Holt, Rinehart and winston, United States of America, 2th edition.
Chapter 7: Marriage and the family function
»The Incest Taboo: All societies at all times in history have formulated a rule, call the incest taboo, that prohibits sexual relations between certain family members. The universality of the rule has fascinated anthropologists and other students of human behavior. In all known societies, sexual relations are prohibited between parent and child and (with only a few very specific exceptions) between siblings as well…« (p:191).
عسگری خانقاه، اصغر و محمد شریف کمالی (1378)، انسان شناسی عمومی، تهران: انتشارات سمت.
فصل شانزدهم: خانواده و ازدواج؛
منع زنا با محارم: تمام جوامع در تمام زمانها در تاریخ قوانینی برای منع زنا با محارم یعنی ممنوعیت رابطه جنسی با برخی از خویشاوندان نزدیک داشتهاند. عمومیت این قانون، انسانشناسان و متخصصان رفتار انسان را به خود جلب کرده است در تمام جوامع ممنوعیت روابط جنسی میان فرزند و والدین، و با چند استثناء در بین برادران و خواهران وجود دارد...» (ص: 381).
عکسهای مورد استفاده در این کتاب، عموما همان عکسهای کتاب هاویلند هستند. و منابع استفاده شده نیز، عمدتا همان منابع پایان کتاب هاویلند میباشند که همگی به زبان انگلیسی هستند. البته به دو اثر از هاویلند نیز در بین منابع اشاره شده است؛ اما ظاهرا آنها آثاری دیگر از هاویلند هستند. اگر چه از یکسو با توجه به این نکته که دکتر عسگری خانقاه تحصیلات خود را در کشور فرانسه به اتمام رسانده و طبعا زبان علمی ایشان هم فرانسوی است، و از دیگر سو منابع مورد استفاده در کتاب انسانشناسی زیستی ایشان نیز عمدتا انگلیسی است؛ اما چنین دلیلی نباید باعث این اندیشه شود که احتمالا در آن کتاب نیز از چنین شیوهای استفاده نمودهاند.