این بررسی ابتدا در روزنامه شرق مورخ 20 تیر 1386 چاپ و سپس محددا بنا به درخواست، مدیر سایت سینمای مستند ایران، در آن سایت منتشر شد.

فیلم مردمنگار

امیر هاشمی مقدم

moghaddames@gmail.com


فیلم مردمنگار، کارل هایدر، ترجمه مهرداد عربستانی و حمیدرضا قربانی، تهران، انتشارات افکار: پژوهشکده مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، 1385.

حوزه انسان‌شناسی تصویری بطورکل، و فیلم مردمنگارانه بطور اخص، از معدود حوزه‌های انسان‌شناسی است که علیرغم داشتن جذابیتهای فراوان برای علاقمندان این رشته، متأسفانه همچنان در ایران ناشناخته و مهجور باقی مانده است. ترجمه کتاب فیلم مردمنگار، را باید گامی دانست در راستای شناساندن این حوزه. کتاب مذکور نوشته کارل هایدر است که خود هم انسان‌شناس بوده، و هم دست به تجربه ساخت چند فیلم مردمنگارانه زده است. البته تاریخ نگارش کتاب، به‌سال 1976 باز می‌گردد که بیش از سی سال از آن گذشته است. اما ترجمه این اثر، باز هم درخور تقدیر فراوان است. البته شایان گفتن است تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، بخشهایی از این اثر قبلا توسط آقای محمد تهامی‌نژاد ترجمه و برای چاپ در ویژه‌نامه یکی از نشریات ارائه شد که آن ویژه‌نامه هرگز به چاپ نرسید. کتاب مذکور دارای پیشگفتاری بر ترجمه است و سپس دیباچه نویسنده بر کتاب. پس از آن بقیه مطالب در پنج فصل تنظیم شده است که در زیر به مرور هر فصل پرداخته و نهایتا یک جمع‌بندی از کل کتاب ارائه خواهیم داد.
فصل اول: راهی به سوی تعریف: ماهیت فیلمهای مردمنگارانه.
هایدر در این فصل ابتدا سعی دارد به مخاطب این نکته را بقبولاند که بهتر است به‌جای تقسیم‌بندی فیلمها به مردمنگارانه و غیر مردمنگارانه، «درباره میزان مردمنگارانه بودن یک فیلم صحبت کنیم. در این صورت یکی از روشهای سودمند، جستجوی ویژگیها یا جنبه‌های مردمنگارانه بودن فیلمهاست» (ص: 26). بیشتر مطالب فصول بعدی، بویژه فصل سوم، به این نکته می‌پردازد که وجود کدام ویژگیها در فیلم باعث می‌شود میزان مردمنگارانه بودن آن تشدید یا تضعیف گردد. سپس به ارتباط، تشابه و تفاوت بین کار یک مردمنگار با یک فیلمساز می‌پردازد. مردمنگار کار را با مسائل نظری و طرحهای پژوهشی آغاز می‌کند؛ در حالیکه فیلمساز کارش را با یک ایده و یک فیلم‌نامه شروع می‌کند. مردمنگار از طریق مشاهده و پرسش به جمع‌آوری اطلاعات می‌پردازد؛ اما فیلمساز از طریق فیلمبرداری. مردمنگار اطلاعات را تجزیه و تحلیل می‌کند، می‌نویسد و بازنویسی می‌کند؛ اما فیلمساز تدوین می‌کند. و بالاخره و نهایتا اینکه مردمنگار یک گزارش مکتوب آماده می‌کند؛ در حالیکه فیلمساز یک فیلم تولید می‌کند. (ص: 36). ضمنا به این نکته هم اشاره دارد که یک فیلم را شخصی دیگر غیر از فیلمبردار نیز می‌تواند تدوین نماید، در حالیکه «تقریبا غیرممکن است که کسی بتواند با استفاده از یادداشتهای میدانی شخص دیگری، متن مردمنگارانه بنویسد» (ص:37).
فصل دوم: تاریخچه فیلم مردمنگارانه:
هایدر در این فصل، پیشرفت فیلم مردمنگارانه را به دوره‌های زمانی مختلفی تقسیم کرده و هر دوره را توضیح داده است. ابتدا دوره قبل از سال 1922 را برمی‌گزیند. سال مذکور، زمانی است که رابرت فلاهرتی (Robert Flaherty)، فیلم نانوک شمالی را درباره اسکیموها (با تأکید بر شخصیت یک اسکیمو بنام نانوک) ساخت. فلاهرتی گرچه مردمنگار نبود؛ اما شیوه جمع آوری اطلاعاتش قبل و در هنگام ساخت فیلم، بسیار شبیه شیوه تحقیقات مردم شناسان بود. در ادامه این فصل، به آثار شاخص فیلمهای مردمنگارانه و سازندگان آنها در دوره‌های تاریخی پس از 1922 پرداخته است. مانند توصیف فعالیتهای گریگوری بیتسن (Gregory Bateson) و مارگارت مید (Margaret Mead)، گاردنر، مارشال و خانواده‌اش، و بالاخره ژان روش. شخصی که بی‌شک در بسیاری کشورها (از جمله ایران)، بیش از چهره‌های دیگر شناخته شده است و در واقع وی را به‌عنوان اصلی‌ترین چهره تاریخ سینمای مردم‌شناسی می‌شناسند. البته بحث درباره این افراد و فیلمها، تنها تا اوایل دهه هفتاد میلادی (یعنی زمان نگارش کتاب) ادامه می‌یابد.
فصل سوم: ویژگیهای فیلم مردمنگارانه
شاید بتوان این فصل را مهمترین فصل کتاب مذکور نامید. در یک دسته‌بندی کلی، می‌توانیم ویژگیهایی که در این فصل برای فیلمهای مردمنگارانه عنوان شده‌اند را به دو دسته تقسیم کنیم. دسته اول ویژگیهای تکنیکی است که بیشتر به مهارت فیلمبرداری و تدوین باز می‌گردد. و دسته دوم ویژگیهایی است که مردمنگار باید آنها را رعایت کند تا اثری قابل توجه در زمینه سینمای مردمنگارانه بیافریند. البته بسیاری از مباحث دسته اول، امروزه دیگر مطرح نیستند. مثلا دوربینهای فیلمبرداری کوچک دیجیتالی، امروزه دیگر بسیاری از مشکلات مطرح شده در این فصل را حتی برای کاربران تازه‌کار نیز برطرف کرده است.
اما درباره ویژگیهایی که مختص مردمنگارِ در حال ساخت فیلم مردمنگارانه است، توضیحات بسیار مبسوط‌تری ارائه شده است. از عمده‌ترین مباحث این بخش، تحریفاتی است که در هنگام ساخت فیلم مردمنگارانه صورت می‌پذیرد. برخی از این تحریفات، سهوی است (مانند تأثیر حضور دوربین بر افراد) و برخی دیگر عمدی (مانند ایگلو –خانه اسکیموها از برف-. که در فیلم نانوک، بزرگتر از حد معمول ساخته شد تا دوربین بتواند درون آنرا فیلمبرداری کند (ص:117)). همچنین به تأثیر حضور مردمنگار نیز اشاره شده است که باید تا حد امکان، این میزان از طریق صدای راوی، یا جزوه ای که همراه فیلم ارائه می شود توضیح داده شود. (صص:146و151). در ادامه، کل‌نگری به‌عنوان یکی از ویژگیهای عمده محتوای فیلم مورد بررسی قرار می‌گیرد (ص:153). پس از تمام این مباحث (و برخی مباحث دیگر که به آنها در این مختصر اشاره نکردیم)، پیوستارهایی ارائه می‌شود که چند فیلم مردمنگارانه گزینش شده و میزان مردمنگارانه بودن هر یک از آنها بر اساس وِیزگیهای مذکور بر روی این پیوستارها نمایش داده می‌شود.
فصل چهارم: ساختن فیلم مردمنگارانه
هایدر در ابتدا توضیح می‌دهد که این فصل بیشتر «حاوی مطالبی درباره نحوه مردمنگارانه‌تر کردن فیلمهاست، و منظور آن پوشش دادن تمام جنبه‌های فیلمسازی نیست» (ص:211). و در ادامه، چند نکته لازم و ضروری برای ساخت فیلمهای مردمنگارانه ارائه می‌دهد. و این مبحث را با توضیحاتی درباره اصول اخلاقی فیلم‌سازی مردمنگارانه آغاز می‌کند؛ و آنگاه به سراغ هزینه‌های سرسام‌آور ساخت فیلمهای مردمنگارانه می‌رود. هزینه‌هایی که امروزه بسیار کمتر است تا زمان نگارش کتاب. پس از آن دوباره این نکته را گوشزد می‌کند که «فیلم مردمنگارانه باید مبتنی بر شناخت مردمنگارانه باشد» (ص:220). در این راه، «روند مطلوب این است که ابتدا مردمنگار کار میدانی را انجام دهد، تجزیه و تحلیل و نوشتن یادداشتها را به اتمام برساند. آنگاه همراه با فیلمساز به صحنه بازگردد و بر مبنای نوشته‌ها به ساخت فیلمی بپردازد که در مورد آن فکر شده است» (صص: 1-220). البته به این بحث هم می‌پردازد که برخی موافق کار گروهی بین مردمنگار و فیلمساز هستند و برخی دیگر مانند ژان روش مخالف چنین تقسیم کاری بوده و ترجیح می‌دهند که «یک انسان‌شناس/فیلمبردارِ واحد کار را انجام دهد و یک فرد بومی آموزش‌دیده نیز در مقام صدابردار به وی کمک کند» (ص: 224). آخرین مبحث این فصل به مشکلات نگهداری فیلمها باز می‌گردد که البته این بخش با توجه به این نکته که امروزه با توجه به حافظه‌هایی همچون سی‌دی، دی‌وی‌دی، هارد دیسک و... غیر ضروری جلوه می‌دهد.
فصل پنجم: استفاده آموزشی از فیلمهای مردمنگارانه
مولف در این فصل اشاره دارد که با توجه به این نکته که ما در اثر دیدن فیلمهای سینمایی یا تبلیغات تلویزیونی، عادت کرده‌ایم که «فقط به یک شیوه تماشا کنیم»، پیشنهاداتی برای استفاده مطلوبتر از فیلمهای مردمنگارانه در کلاسهای درس ارائه می‌دهد. مانند دو بار پخش کردن فیلم و توضیح و بحثی که قبل و بعد از هر بار نمایش ارائه می شود (ص:233).
در پایان کتاب نیز فهرست توصیفی کوتاهی از حدود 50 فیلم مردمنگارانه مطرح که تا آن زمان ساخته شده است، ارائه می‌شود.
کتاب مذکور، قطعا کتابی است پایه‌ای (basic) در زمینه فیلم مردمنگارانه. و تالیف آن بدست شخصی که هم انسان‌شناس بوده و تجربه کارهای میدانی طولانی مدت داشته؛ و هم پژوهشهای میدانی‌اش را تبدیل به فیلم مردمنگارانه کرده و بنابراین آشنایی خوبی با این دو حوزه (مردمنگاری و فیلمسازی) دارد، بر غنای آن افزوده است. استفاده از مثالهای فراوان هنگام توضیح یک ویژگی برای فیلم مردمنگارانه یا نقاط ضعف و قوت آنها، از دیگر مشخصه‌های مثبت کتاب است. با توجه به فقدان کتب انسان‌شناسی تصویری در کشورمان، ضرورت ترجمه آثاری از این دست احساس می‌شود که همت آقای عربستانی و همکارشان، آقای قربانی، گامی است مورد تحسین در این راستا. قدیمی بودن کتاب، شاید کمی از برآورده شدن نظر مترجمان آن را کاسته باشد. قطعا ایشان با حسن نیت انتظار داشتند که بسیاری مباحث لازم در زمینه فیلم مردمنگارانه برای علاقمندان به این حوزه روشن شود. چیزی که می‌شد با اضافه کردن ضمایمی تالیفی، و یا حذف بخشهای غیرمفید کتاب، و ترجمه بخشهایی جدیدتر از دیگر کتب موجود در این زمینه، آنرا برآورده ساخت. چنانکه دیدیم، تاریخچه فیلم مردمنگارانه در این کتاب نهایتا تا اوایل دهه هفتاد میلادی مورد بحث قرار گرفته است. حال آنکه در این سی و اندی سال، فیلمهای مطرح بسیاری به این حوزه اضافه شده است. همچنین با توجه به فضای فیلمهای مردمنگارانه آن دوره، این فیلمها به گونه‌ای توصیف شده‌اند که گویی فیلم مردمنگارانه تنها باید به قبایل بدوی و عجیب و غریب بپردازد. آنچنانکه مولف در بخشی می‌نویسد: «اکثر فیلمهای مردمنگارانه به ما چیزهایی کاملا غریب را نشان می‌دهند: مردمانی غریب که لباسهایی عجیب پوشیده‌اند و کارهای عجیبی می‌کنند» (ص: 145). در حالیکه اگر بپذیریم فیلم مردمنگارانه باید مکمل پژوهشهای مردمنگاری باشد، این نکته هویدا می‌شود که حوزه‌های بسیاری امروزه طالب فیلمهای مردمنگارانه‌اند که دیگر خبری از مردمان عجیب و لباسهای غریب نیست. انسان‌شناسی توسعه، کاربردی، شهری، صنعتی، و ... بخشی از حوزه‌هایی است که می‌تواند دست یاری به سوی فیلم مردمنگارانه دراز کند. همچنین بسیاری از دیگر مباحث این کتاب (مانند سختی‌های فیلمبرداری با دوربینهای قدیمی که در زمان نگارش کتاب مورد استفاده قرار می‌گرفته؛ هزینه‌های بیش از حد فیلمبرداری با دوربینها و فیلمهای قدیمی؛ و...) اکنون دیگر اصلا کارایی ندارند و چقدر بر غنای این اثر افزوده می‌شد اگر مترجمان سخت‌کوش کتاب، این بخشهای زاید را حذف کرده و اقدام به تالیف یا ترجمه مطالب جایگزینی می‌کردند که می‌توانست مکمل مباحث پربار این کتاب باشد. البته اجحاف است اگر به این نکته اشاره نشود که عمده مطالب این کتاب، بویژه ویژگیهایی که برای مردمنگارانه بودن یک فیلم ارائه شده، اکنون نیز مورد قبول و استفاده سازندگان فیلمهای مردمنگارانه است. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود اینکه در رشته انسان‌شناسی و بویژه حوزه‌های تخصصی آن، خوانندگان کتب مربوطه با لغات، نامها و اصطلاحات فراوانی روبرو می‌شوند که برای‌شان ناشناخته است. بر مترجم است که در موارد لازم، این موارد را بصورت پانویس توضیح داده و از سردرگمی خواننده جلوگیری نماید. متاسفانه این ترجمه غیر از یکی دو مورد، از انجام چنین کاری چشم پوشیده است. البته باز هم لازم به گفتن است که هنوز بین مترجمان بر سر این موضوع اختلاف نظر وجود دارد که آیا چنین وظیفه‌ای بر عهده مترجم هست یا خیر. اما با نگاهی به اینگونه کتب می‌توان به اهمیت موضوع پی برد. آخرین نکته‌ای که لازم است در اینجا به آن اشاره شود، به ویراستاری کتاب باز می‌گردد. متاسفانه کتاب زمانی به چاپ رسید که آقای عربستانی در خارج از کشور به سر می‌بردند و همین عامل باعث شد که ویرایش قبل از چاپ کتاب، از نگاه تیزبین ایشان دور بماند و ایراداتی چند بر آن وارد باشد. مثلا غیر از موارد دستوری و املایی و...، در فصل سوم کتاب که به ویژگیهای فیلمهای مردمنگارانه پرداخته شده، آنچنان تیتر بخشها مبهم است که خواننده هرگز متوجه نمی‌شود که فلان شماره یا حرف تیتر (مثلا الف و ب و...) به کدام بخش مربوط است و این باعث سردرگمی وی در طبقه‌بندی مطالب می‌شود. که البته تمام این موارد با توجه به اهمیت این اثر، به چشم نمی‌آید. اثری به مثابه گامی آغازین در راه تولید آثاری در حوزه انسان‌شناسی تصویری و بویژه فیلم مردمنگارانه.