امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز

چند ماه پیش که زمزمه اخراج دکتر محمد فاضلی، استاد با سواد و با اخلاق جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی شنیده شد، از خودش جویا شدم. تایید کرد و البته درخواستش این بود که بین خودمان بماند. من هم چیزی نگفتم تا امروز که دیدم رسانه‌ها خبرش را منتشر کرده‌اند. بنابراین حالا که همگان درباره‌اش می‌دانند، من هم نکاتی در این باره می‌افزایم.

محمد فاضلی را ۲۰ سال است از نزدیک می‌شناسم. ۲۰ سال است دانشجوی او هستم. تا ۱۳۸۳ سر کلاس‌های درس، دانشجوی رسمی‌اش بودم و از آن پس دانشجوی غیررسمی. حتی زمانی که هر دو نفرمان در یک دانشگاه به‌عنوان استاد مدعو تدریس می‌کردیم، برخی روزها زودتر به این دانشگاه می‌رفتم تا سر کلاس‌های فاضلی حضور یابم. هیچ وقت ندیدم او سر دو تا از کلاس‌هایش یک حرف تکراری بزند. حتی نکات تکراری را با مثال‌های تازه بیان می‌کرد.

سال‌ها با او در طرح‌های پژوهشی گوناگون همکاری کرده‌ام و برای همان طرح‌ها سفرهای چند روزه به نقاط مختلف کشور داشته‌ایم. به جرات می‌گویم او را به خوبی می‌شناسم و شهادت می‌دهم انسانی است سلیم‌النفس، پاک‌دست، پاک‌چشم، با سواد، علاقه‌مند و نگران ایران. نام کانال تلگرامی و برنامه پادکست‌اش را به درستی «دغدغه ایران» گذاشته. سال‌ها پیش که هنوز تلگرام رایج نشده بود هم وبلاگی داشت به نام «به فکر ایران». هر کسی با او اندکی آشنایی داشته باشد می‌داند که هم به فکر ایران است و هم دغدغه ایران خواب از چشمانش ربوده.

همین اولویت داشتن ایران به خودش بود که نا مهربانی‌هایی که تاکنون بارها چشیده را رسانه‌ای نکرده و جایی جار نزده. او کاسب نیست تا با برجسته کردن این بی‌مهری‌ها برای خودش اسم و رسمی به پا کند و به‌به و چه‌چه آن طرفی‌ها را بطلبد. دانش بالایش چیزی بود که او را بدون داشتن پارتی و آشنا تا معاونت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و مشاور وزیر نیرو بالا کشاند. گواه این سخنم کتاب‌ها، مقالات و سخنرانی‌های فراوانش که در دسترس است. فقط کافی است بدانیم فایل صوتی سخنرانی‌اش در زمستان ۱۳۹۶ بیش از ۱۰ میلیون بار شنیده شد (همان که محسن رنانی پیشنهاد داده بود برای هدیه نوروز ۱۳۹۷ هر ایرانی آنرا گوش بدهد و برای سه ایرانی دیگر هم بفرستد. و در کانال تلگرامی خود رنانی بیش از سه میلیون بار شنیده شد).

فاضلی استاد ساختن و بیان کردن تئوری‌های همه‌فهم جامعه‌شناسی مرتبط با مسائل اجتماعی ایران است (همچون همان تئوری «فیل و پراید» که در فایل صوتی سال ۱۳۹۶ مطرح کرده بود).

فاضلی اهل ریاکاری نبود تا بگوید برای بنیاد شهید استان مازندران طرح پژوهشی انجام داده و بعد هم پولی دریافت نکرد، تنها با این توجیه که او چون در زمان جنگ کودک خردسال بوده و نتوانسته در جبهه‌ها حضور یابد، گوشه‌ای از دِین‌اش به شهدا را با این خدمات رایگان ادا می‌کند.

او قطعا اهل موج‌سواری نیست که اخراجش از دانشگاه را توی بوق و کرنا نمی‌کند تا به باور خودش برای کشور هزینه‌تراشی نکند.

فاضلی دست و دلبازترین استادی است که در همه عمرم دیدم. همه دانش‌اش را تا آنجا که در توانش باشد به دانشجویان و حتی همکارانش عرضه می‌کند، بی‌هیچ چشم‌داشتی. او برخلاف برخی استادان دیگر که دوست دارند تنها خودشان در برخی حوزه‌ها تخصص داشته باشند، هر چه سال‌ها با کوشش و تلاش گردآوری کرده را به سادگی و در زمانی کوتاه به طالبان علم (هر کسی که باشد) عرضه می‌کند.

و همین آفتی شده برای او. یادمان باشد در بیشتر مواردی که استادان از دانشگاه اخراج می‌شوند، نقش همکاران نادیده گرفته می‌شود. شوربختانه در بسیاری موارد حسادت‌ها و تنگ‌نظری‌های دیگر همکاران باعث اخراج استادان باسواد می‌شود. محمد فاضلی چه در دهه ۸۰ در دانشگاه مازندران و چه در دهه ۹۰ در دانشگاه شهید بهشتی با چنین معضلی روبرو بود (طبیعتا نه همه همکاران. تنها یک همکار با چنین ویژگی‌هایی در هر گروه کافی است).

بر پایه همین نکته پایانی، اگر دوستانی با مسئولین وزارت علوم یا روسای دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها ارتباط دارند، این هشدار را به آنها بدهند که پرونده‌سازی علیه استادان (هرچند پرونده محمد فاضلی آنچنان پاک بود که هیچ انگی نمی‌شد به او زد و تنها به «عدم نیاز» دانشگاه به وی اشاره شده بود که همان معنای اخراج را می‌دهد) عموما ریشه در رقابت‌ها و تنگ‌نظری‌های برخی همکاران دارد که با سوار شدن بر موج تغییرات در هر دولت، دانشگاه و دانشجویان را از استادان نخبه و با سواد محروم می‌کنند؛ اما هزینه به پای وزارت علوم و دولت نوشته می‌شود. دولت و وزارت علوم زیر بار این حاشیه‌سازی‌ها نرود.