امیر هاشمی مقدم

امروز دو مناسبت در تقویم دیده می‌شد: نخست اربعین حسینی و دوم، روز جهانی گردشگری. دست‌کم برای ما ایرانی‌ها دو مفهوم اربعین و گردشگری پیوستگی دارد. زیارت در واقع همان گردشگری مذهبی است. بزرگترین رویداد گردشگری ایرانیان، همان سفرشان به عراق در ایام اربعین است که مثلا در سال ۱۳۹۸ از حدود ۹.۵ میلیون ایرانی که از کشور خارج شدند، بیش از سه میلیون و هشتاد هزار نفرشان فقط برای اربعین به عراق رفتند. البته این حرکتی دو سویه است و در همان سال ۱۳۹۸، از حدود ۹ میلیون نفری که وارد ایران شدند، سه میلیون و ۱۶۵ هزار نفرشان (یعنی ۳۶درصد) عراقی بودند و بنابراین عراق رتبه نخست کشور گردشگرفرست به ایران را داشت.

با این همه در میان بخشی از مردم دو کشور نگاه خوبی نسبت به زائران و گردشگران کشور مقابل وجود ندارد. این نگاه منفی البته بیشتر در ایران درباره عراقی‌ها وجود دارد و اصلی‌ترین دلیل آن نیز، بازار داغ شایعات درباره صیغه زنان ایرانی توسط مردان عراقی است. چند سال پیش درباره نادرستی یا به بیان بهتر، اغراق در این باره یادداشتی نوشتم که پیشنهاد می‌کنم حتما آنرا در اینجا بخوانید تا درباره ایعاد و پیامدهای چند وجهی این شایعات آشنا شوید.

جالب است بدایند برخی از مردم عراق هم باور دارند زائرین ایرانی در اربعین، زنان عراقی را صیغه می‌کنند. در این میان نقش کشورهای دیگر در فتنه‌انگیزی را نمی‌توان نادیده گرفت. آنگونه که مثلا تیتری در همین باره (صیغه زنان عراقی در اربعین توسط مردان ایرانی) بدون استناد در صفحه نخست روزنامه الشرق‌الاوسط لبنان (که البته نزدیک به محافل غربی و منتقد ایران است) منتشر شد که بازتاب بسیار گسترده‌ای داشت. اما در پی انتقادات و اعتراضات فراوان درباره غیر مستند بودن آن، از روی وبسایت این روزنامه برداشته شد.

البته عراقی‌ها اشتیاق بیشتری برای مهمان‌نوازی از ایرانیان دارند و معمولا با جان و دل از زائران ایرانی پذیرایی می‌کنند و بنابراین بخشی از تجربیاتم در سفر اربعین ۱۳۹۷ و مهمان‌نوازی فوق‌العاده عراقی‌ها را می‌توانید در اینجا بخوانید. از همین روست که بسیاری از ایرانیانی که به سفر اربعین می‌روند، نگاه‌شان نسبت به عراقی‌ها دگرگون می‌شود.

در وبیناری که در شهریور ماه به مناسبت روز ملی مردم‌شناسی/ انسان‌شناسی برگزار شد، سخنرانی‌ای داشتم درباره کاربردهای انسان‌شناسی گردشگری در ایران امروز. در آنجا توضیح دادم که با توجه به تحریم‌ها و بی‌میلی گردشگران غربی به ایران، بهترین بازار گردشگری ایران همین کشورهای همسایه همچون عراق، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان و... است. اما به‌واسطه برخی حساسیت‌های عموما نادرست که به‌واسطه بازار شایعات ایجاد شده، ایرانیان نه علاقه‌ای به حضور این افراد در کشور دارند و نه آنها را جزو گردشگران به شمار می‌آورند. این در حالی است که به‌ویژه برای گردشگران عرب در همه جای دنیا فرش قرمز پهن می‌کنند و مثلا ترکیه با روی خوشی که به گردشگران عراقی نشان داده، سهم زیادی از بازار آنان را به دست آورده است. وظیفه انسان‌شناسان متخصص گردشگری اینست که با شناختی که از پس‌زمینه فرهنگی جوامع دارند، این موانع را از سر راه بردارند.

چند ماه پیش با همین نگاه انسان‌شناسی گردشگری گزارشی راهبردی برای یک مرکز پژوهشی در بغداد درباره سفر ایرانیان به عراق در ایام اربعین و سفر عراقی‌ها به ایران برای زیارت امام رضا و حضرت معصومه نوشتم که نسخه عربی آن در اینجا و چکیده نسخه انگلیسی آن نیز در اینجا در دسترس است (اگرچه من این گزارش را به انگلیسی نوشته بودم، اما هنوز نسخه انگلیسی قابل انتشار آن آماده نشده و به محض آماده شدن، در همین کانال نیز منتشر خواهم کرد). اما عجالتا نکات مهم آن گزارش را در اینجا می‌نویسم:

مهمترین موانع توسعه گردشگری میان دو کشور اینهاست: نادیده گرفتن عرب‌ها به‌عنوان گردشگر و ذهنیتی که تنها افراد مو بور و چشم آبی را به‌عنوان گردشگر می‌شناسد؛ ذهنیت تاریخی منفی ایرانیان نسبت به عرب‌ها به‌طور کلی؛ خاطرات جنگ هشت ساله میان دو کشور (که به منفی‌سازی هم در ایران و هم در عراق کمک می‌کند)؛ نگرانی از خرید کالاهای اساسی ایران توسط گردشگران عراقی؛ نگاه کلیشه‌ای درباره شهوت‌رانی مردان عرب و دست آخر، لجبازی برخی از ایرانیان با آنچه حکومت خواهان آن است (در اینجا، توسعه روابط دو کشور از جمله در زمینه گردشگری).

پیشنهادهایم برای برداشتن یا کمرنگ کردن این موانع هم اینها بود: نشان دادن یک‌دست نبودن اعراب؛ نشان دادن مشترکات فراوان فرهنگی و تاریخی میان ایران و عراق؛ حمایت از انتشار سفرنامه‌های اربعین و یا تجربیات زائران ایرانی اربعین؛ همکاری رسانه‌ها برای رفع سوءتفاهم‌ها و بالاخره آگاه کردن مردمان عراق درباره حساسیت‌های ایرانیان.