خشونتهای جنسیتی در ترکیه
امیر هاشمی مقدم
1- دیروز امینه بولوت، زنی 38 (اهل شهر قیریق قلعه در نزدیکی آنکارا)، در حضور فرزند 10 سالهاش به دست شوهر پیشینش کشته شد. در حالیکه با بدنی خونین میگفت: «نمیخواهم بمیرم» و فرزندش هم فریاد میزد: «مادر نمیر».
این نه نخستین قتل ناموسی از این دست در ترکیه است و نه واپسینش. اصولا در ترکیه مردسالاری به شدت همچنان رایج است و زنکشی هم بازار داغی دارد. چندین سال است آمار قتلهای ناموسی در این کشور را دنبال میکنم: بین 300 تا 400 زن هر سال به دست یکی از مردان خانواده (از پدر و برادر گرفته تا شوهر کنونی یا سابق) و حتی دوست پسر، کشته میشود.
2- دقیقا دیروز جشن عروسی هماتاقی قدیمیام بود. در دو سه سالی که نامزد بودند، احساس امنیت نمیکردند. زنش قبلا با پسر دیگری که دانشجوی دانشگاهشان بوده، نامزد (بخوانید دوست) بوده. اما آن پسر او را رها کرد و رفت سراغ دختری دیگر. 9 ماه پس از جداییشان، هماتاقیام با این دختر دوست و بعد هم نامزد شد. اما همین که خبر دوستیاش به گوش دوست پسر قبلی رسید، به سراغشان آمد و درگیری و تهدید و... . به هماتاقی من میگفت: «تو چرا رفتهای سراغ دوست دختر قدیمی من؟»؛ و به خود دختر هم میگفت: «تو غلط کردی با کسی دیگر دوست شدی». به همین سادگی! یعنی میگفت اینکه من تو را رها کرده و رفتهام و با دختر دیگری دوست شدهام، مهم نیست؛ مهم این است که تو چنین اجازهای نداری و لابد باید تا پایان عمرت مجرد بمانی.
3- زن هماتاقی من کمی خوششانس بود. همکلاسی دوره دکترایم که دختری اهل ترکیه است، مدتی با یک پسر نامزد رسمی بود؛ اما پس از مدتی از هم جدا شدند. دو سال بعد، با پسری دیگر دوست و این بار نیز نامزد رسمی شد و رابطهشان آنچنان جدی گردید که به خانه همدیگر رفت و آمد کرده و با خانوادههایشان برای آینده زندگی نقشه میکشیدند. این نامزدش هم ماجرای رابطه پیشین او را میدانست و البته خودش هم قبلا با دختران دیگری در ارتباط بوده. اما سال پیش یکی از دوستان آن پسر، در حضور همکلاس من به او عتاب میزد که: «تو چقدر بیغیرتی که با دختری که قبلا نامزد کس دیگری بوده، رابطه داری و تازه میخواهی با او ازدواج هم بکنی. اگر با او ازدواج کردی دور رابطهمان را خط بکش». و این پسر هم همکلاسی مرا رها کرد و گفت که نمیتواند توسط دیگران متهم به بیغیرتی شود. و رفت. جالب اینکه خودش هم قبلا با دختران دیگری در رابطه بوده است؛ اما نامزد داشتن یک دختر را نمیتوانست تحمل کند.
4- سال سوم دوره دکترا بودم که خبردار شدیم یکی از دوستان ایرانیمان که به ایران آمده بود، نامزد کرده است؛ با چه کسی؟ با یک بانوی جدا شده (مطلقه). در حالیکه ما به او شادباش میگفتیم، دوستان ترکیایمان عموما نخستین جملهشان در برخورد با او این بود که: «شوهرش قبلیاش کاری به کارتان ندارد؟». هم ما شگفتزده میشدیم که چرا باید شوهر قبلی یک زن، با زندگی آینده او هم کار داشته باشد؛ و هم ترکیهایها شگفتزده میشدند که مگر میشود یک مرد با زندگی زن پیشیناش کاری نداشته باشد؟ و این برای دختران ترکیه خیلی جالب و رمانتیک است!
جامعه ترکیه اگرچه آزادیهای اجتماعی و فرهنگیاش بر روی کاغذ (قانون) بسیار بیشتر از ایران است، اما در سطح خود جامعه، تعصباتشان بسیار بیشتر از ایرانیهاست. چه در زمینه جنسیت و خانواده، چه در زمینه دین و مذهب، چه در زمینه زبان ترکی و ملیتشان. در چندین یادداشت پیش از این، به نمودهایی از این دست تعصبات اشاره کرده بودم. شاید یک دلیلش این باشد که ترکیه دورهای طولانی مرکز خلافت عثمانی بوده، اما ایران از آغاز اسلام پایگاه مخالفان خلافتهای اسلامی (چه امویان، چه عباسیان و چه عثمانی) بوده است. همچنین در حالیکه تقابل رضاشاه با برخی دستورات اسلام، حتی یک دهه هم به درازا نکشید (1314 دستور کشف حجاب، 1320 هم تبعید او) و در دوره محمدرضا شاه برگزاری آیینهای دینی آزاد بود و گاهی از سوی حکومت حمایت هم میشد، اما در ترکیه از دوره آتاترک تا سالهای پایانی دهه نخست سده کنونی میلادی، همچنان برخورد با نمودهای دین (از جمله داشتن حجاب در دانشگاه یا ادارات) برخورد میشد و همین باعث تشدید رفتارهای متعصبانه و تندروانه علیه ارزشهایی که غربی شمرده میشود (از جمله حقوق برابر زنان با مردان) شده است. در این زمینه شاید جامعه و فرهنگ ترکیه، حالا حالا نیاز به زمان داشته باشد.
دیگر یادداشتهای مرا میتوانید در کانال تلگرامی مقدمه (اینجا) بخوانید.