جامعه ساسانی
این بررسی در صص ۵۰-۵۲ شماره ۱۱۲ کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شهریور ۱۳۸۶ چاپ شده است.
جامعه ساسانی: سپاهیان، کاتبان و دبیران، دهقانان،
امیر هاشمی مقدم
تفضلی، احمد (1385)، ترجمه شیرین مختاریان و مهدی باقی، تهران: نشر نی. 103 صفحه.
وجود طبقات اجتماعی شبه کاست در دوره ساسانی، بررسی تاریخ اجتماعی و روابط اجتماعی این دوره را لازم و ضروری میکند. مرحوم احمد تفضلی (1375-1316) طی سخنرانیهایش در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد در آوریل 1996 که به مناسبت بزرگداشت استاد یارشاطر برپا شده بود، طبقات اجتماعی دوره ساسانی را مورد بررسی قرار داد. لیکن از طبقه دینمردان و موبدان سخنی به میان نیاورد و متأسفانه پیش از آنکه خود، موفق به آماده نمودن آنها برای چاپ شود، دست اجل مهلتش نداد و فرهنگ ایرانی را از نعمت داشتن یکی از پر مایهگان، محروم ساخت. هنگام چاپ این اثر و در فقدان این استاد، پروفسور مکنزی و شاپور شهبازی در ویراستاری آن همکاری نمودند. بهرحال آنچنانکه آمد، این اثر تنها به بررسی سه طبقه از طبقات اجتماعی دوران ساسانی میپردازد. در اینجا مروری داریم بر سه فصل کتاب که هر یک، طبقهای را مورد بررسی قرار میدهد.
فصل اول: سپاهیان:
تفضلی اشاره میکند که اصطلاح سپاهی که در پهلوی «ارتشتار» به کار رفته، به معنی «ایستاده بر گردونه» است که در شاهنامه بصورت «نیساریان» آمده است. بر اساس متون دینی پهلوی، سپاهیان حکم دستهای جامعه را دارند؛ آنچنانکه موبدان حکم سر، کشاورزان حکم شکم، و پیشهوران حکم پاهای آنرا دارند (ص: 14). و از همینجاست که مردم طبقات پایینتر، باید سپاهیان را احترام بگذارند. سپاهیان بر اساس نوشتههای کتاب پهلوی «مینوی خرد»، وظیفهشان «ستیز با دشمن است تا کشور و سرزمین خود را امن و آرام نگاه دارند» (ص: 15). در ادامه کتاب، با واژههای مترادف یا مرتبط با سپاه در متون کهن آشنا میشویم: «گُند»، «کاروان»، «زاوَر»، «لشکر»، «اسبان و مردان»، و... .
سپس مناصب سپاهی توضیح داده شده است. «سپاهبد» که فرمانده و رییس سپاه است؛ «اِران سپاهبد»، «سپاهبدان سپاهبد»، و «ارتشتاران سالار» هر سه احتمالا به معنی فرمانده فرماندهان؛ «گُند سالار» به معنای رییس سپاهیان؛ «دِزبِد» که فرماندار قلعه است؛ «ارگبِد» که مقامی شبیه دزبد دارد و البته به اعتقاد تفضلی، مقامی بالاتر از دزبد دارد؛ «پشتیبانان» که محافظان شخصی شاه بوده و به فرمانده ایشان «پشتیبانان سالار» گفته میشد (صص: 24-20).
اما سپاهیان در یک دستهبندی کلی به دو دسته سوارهنظام و پیادهنظام تقسیم میشوند. سوارهنظام که اصل پهلوی آن «اسوار» است و به فرمانده ایشان «اسواران سالار» گویند. پیاده هم از واژه «پَیگ» یا «پَیادَگ» گرفته شده که فرمانده آنها را «پَیگان سالار» میگفتند. سوارهنظام نسبت به پیادهنظام مزایای بیشتری داشت (ص: 25).
ظاهرا سپاهیان ساسانی، غیر از سواره و پیاده نظام بودن، دارای مراتب هفتگانهای بودند که این مراتب بعدها وارد ساختار سپاه اموی شد. گفتهاند که: «هیچکس به مرتبهای بالاتر ره نمییافت مگر اینکه از میان مناصب فروتر گذر کند. ایرانیان را به این سبب بس ستودهاند» (ص: 26).
در پایان این فصل، فهرستی الفبایی از واژههای مربوط به جنگ آورده شده است.
فصل دوم: کاتبان و دبیران:
از نگاه ریشهشناسی، «tipira» از عیلامی بصورت «دِپیره» وارد فارسی باستان شد و از آنجا بصورت »دِبیر« به فارسی میانه و پهلوی آمد. دبیری و نهاد دیوانی، همانند دیگر نهادهای اداری ساسانی، از پارتیان گرفته شد (ص: 37). دبیران در کنار پزشکان و منجمان، گروه مهمی (و بلکه مهمترین گروه) از طبقه سوم جامعه ساسانی بودند. تفضلی در اینجا توضیح میدهد که «بنیان نهادن طبقات، در بیشتر منابع دوره اسلامی که همگی از ترجمه عربی «خدای نامگ» که در اصل به زبان پهلوی بوده است، گرفته شدهاند، به جمشید، شهریار افسانهای نسبت داده شده است» (ص: 39). اما هنر دبیری در برخی گزارشها به طهمورث منسوب میشود (ص: 40). برخی از این دبیران دارای چنان قدرت سیاسیای بودند که نامشان در کتیبهها آمده است. ضمن آنکه دبیران اجازه داشتند نامشان را در آخر کتیبهها بیاورند. «آنها ظاهرا وظیفه داشتند که متن کتیبهها را از روی فرامین شفاهی شاهان یا بزرگان تهیه و در صورت نیاز، این کتیبهها را به دیگر زبانها، برای مثال پارتی یا یونانی ترجمه کنند» (ص: 43). شاهان ساسانی در بسیاری موارد، تصمیمات مهم را با افرادی در میان میگذاردند که دبیران نیز در زمره آنان بودند. اما این جایگاه بلند میتوانست برای آنها دشواریهایی هم در بر داشته باشد؛ چه اینکه گاهی دبیران مورد غضب واقع شده و جانشان را از دست میدادند (ص:45). عامه مردم اجازه اینکه دبیر شوند را نداشتند. چنانکه تفضلی در اینجا به ذکر داستان مشهوری میپردازد که کفشگری میخواست پسرش را در برابر درم بسیاری که به شاه میدهد، دبیری بیاموزند، اما شاه موافقت نکرد. دبیران خود در چهار گروه دستهبندی میشوند: «فَرَوَردَگ» یا «نامَگ دِبیر» که کاتبان نامهها بودند؛ «هامار دِبیر» که همان آمارگران باشند و به اموری چون مالیات، خزانه، گردآوری خراج، آمارگری آخور شاهی، آمارگری آتشکدهها، آمارگری موقوفات و... میپرداختند؛ «داد دِبیران» که مسئول ثبت تصمیمات قضایی بودند؛ و بالاخره دبیرانی که مسئول ثبت وقایع روزانه و در واقع، وقایعنویس بودند. غیر از اینها باید به نساخ هم اشاره کرد که در گسترش ادیان دوره ساسانی نقش عمدهای داشتند. «دین دِبیره» به آن دسته از نویسندگانی گفته میشد که کتابهای دینی زردشتی، بویژه ساسانی را رونویسی میکردند. اما ناگفته نماند که «دبیران مانوی که از طبقه برگزیدگان به شمار میآمدند، نقش مهمی در گسترش دین خود ایفا میکردند» (ص: 54). بویژه با مهارتهایشان در هنر خوشنویسی. نهایتا پس از شکست ساسانیان از اعراب، دبیران ایرانی از کار خود برکنار نشدند، بلکه در دستگاه حکام مسلمان، با حفظ سمت خود، از ارج و احترام خاصی برخوردار گشتند (ص: 56).
فصل سوم: دهقانان:
واژه »دهقان« که از صورت پهلوی «دهگان» گرفته شده، معنای «متعلق به ده» را میدهد که در اینجا منظور از ده، سرزمین و کشور است (ص: 63). بنیان دهقانی در برخی منابع به «وَیگِرد» پیشدادی، برادر هوشنگ، و در برخی دیگر به منوچهر بازگردانده میشود (ص:66). بر اساس برخی شواهد، تفضلی حدس میزند که «دهقان به عنوان یک طبقه اجتماعی، در نتیجه اصلاحات ارضی خسرو اول پدیدار شدند» (ص: 67). دهقانان وظیفه اداره امور ده را بر عهده داشتند و رعایا ناچار به اطاعت از دستورات ایشان بودند. دهقانان در دوران اسلامی نیز از قدرت و نفوذ چشمگیری برخوردار بودند. بسیاری از ایشان هنگام حمله اعراب، با ایشان پیمان بسته و در قبال پرداخت مالیات، جان رعایای بسیاری را نجات دادند (صص: 71-68). البته برخی از ایشان هم در رویارویی و حتی در خدمت اعراب، جان خویش را از دست دادند. ظاهرا در برخی مناطق، دهقان همان «مرزبان» و در واقع فرمانروای محلی بود. چه اینکه در منابع، لقب برخی دهقانان «شاه» و «امیر» است. «پیداست که اصطلاح دهقان به صورت گروه فرودست آزادان در جامعه ساسانی، به تدریج تغییر یافت و پس از فتح اعراب و از هم گسیختن دستگاه طبقات اجتماعی ساسانی، معنای آزاده ایرانی یافت» (ص: 73). دهقانان در دستگاه سیاسی و اجتماعی اعراب مورد مشاوره قرار میگرفتند و حتی گاهی میتوانستند سنگینی قدرت را به نفع یکی از رقبا تغییر دهند. تفضلی در ادامه، با توجه به منابع موجود به برخی ویژگیهای دهقانان از جمله آداب غذا خوردن، پوشاک و آرایش، و... ایشان میپردازد. سپس به ابعاد اهمیت این گروه در انتقال فرهنگ و دانش ایرانی اشاره دارد. دهقانان از مهمترین آگاهان به تاریخ و فرهنگ ایران بودند؛ برخی از ایشان دانشمندان و ادیبان نامداری شدند؛ بیشتر داستانهای ملی و افسانهای ما بواسطه دهقانان زنده نگاه داشته شد؛ چنانکه فردوسی نیز خود دهقان بود. تا آنجا که اصطلاح دهقان، معنای «مردم تاریخی» و «تاریخدان» یافت (ص: 81). البته بسیاری از ایشان پس از ورود اعراب، در ظاهر اسلام آورده، اما در واقع بر دین خود ماندند. دهقانان که تنها بازماندگان بزرگان ایرانی پیش از اسلام بودند، به عنوان بهترین سازندگان و میشناسان شناخته میشدند. چه اینکه می در آیین زردشتی جای ویژهای داشت. حتی «حاکمان مسلمان که [خود] حکم منع بادهنوشی را زیر پا مینهادند، از دهقانان شراب میستدند» (ص: 83).
نهایتا با تغییر نظام اقطاع، از اهمیت طبقه دهقانان کاسته شد و واژه دهقان تنها برای کشاورز بکار میرفت.
پایان کتاب دارای کتابنامهای است که در آن، نام اشخاص و آثار مهمی که در متن اصلی به کار رفته، به همراه توضیح کوتاهی آورده شده است.
کتاب فوق را میتوان یکی از بهترین منابع در معرفی کوتاه طبقات اجتماعی دوره ساسانی دانست. البته معلوم نیست که چرا مرحوم، استاد فرزانه احمد تفضلی، در سخنرانیهایی که متنش بصورت کتاب مذکور در آمد، از معرفی «دینمردان»، این مهمترین طبقه اجتماعی دوران ساسانی که عمدهترین نقشها را در تحولات این دوره بازی کرده، چشم پوشیده است. شاید اگر دست اجل ایشان را مهلت میداد و متن آن سخنرانیها به دست و همت خودشان به کتاب تبدیل میشد، این کاستی را از آن میزدود.
	  امیر هاشمی مقدم: